عوامل سلب توفیق
1- گناه :
«عمدهترین عامل بازدارنده، عبادت هوای نفس است که در این زمینه، نقش کلیدی دارد.
«بل إتبع الذین ظلموا أهواءهم بغیرعلم فمن یهدی من أضلّ الله و مالهم من ناصرین»(11)
آری، مردم ستمکار هوای نفس خود را از جهل و نادانی پیروی کردند و آن را که خدا گمراه کرد که میتواند هدایت کند؟ و آن گمراهان ستمکار را هیچ یارویاوری نخواهد بود.
« و آنها که از هواهای خود پیروی کنند، خداوند رهایشان سازد) و مسلم است کسانی را که خدا رهایشان سازد و به خویشتن واگذار کند، برای آنها هیچ یار و یاوری نخواهد بود. آنها به تاریکی هوا و هوس روی آوردهاند، طبیعی است که خداوند، توفیقش را از آنها سلب میکند و در ظلمتها رهایشان میسازد و هیچ یار و یاوری برای آنها باقی نمیماند»(12) (خدا چنین کسی را فرو خواهد گذاشت) یعنی به سبب خذلان منع لطف و توفیق گمراه خواهد شد»(13)
«کلاً بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون»(14) (چنین نیست بلکه ظلمت ظلم و بدکاریهایشان و بردلهای تیرۀ آنها غلبه کرده است.)
هرآنچه انسان کسب میکند، یعنی عمل میکند، برقلب او اثر میگذارد، اگر قلب بر اثر اعمال گناه، تیرهگشت، دیگر میلی به عبادت نخواهد داشت.
آیات بسیار دیگری با همین مضامین وجود دارد که به دلیل اختصار از آنها خواهیم گذشت و اما معصومین (علیهم السلام) نیز این معنا را در کلام خود به ما رساندهاند که بعضی از آنها را ذکر مینمائیم: امام صادق (علیه السلام): « در گناه، انسان را از عبادت و تهجد محروم میسازد و لذت مناجات با خدا را از او سلب میکند» (15)
امام صادق (علیه السّلام): « إنّ الرجل یذنب الذنب فیحرم صلاۀ اللیل، و إنّ العمل السیّ، أسرعُ فی صاحبه من السکّین فی للّحم» (16) یعنی همانا، بنده گناهی میکند و به سبب آن از نماز شب محروم میشود، سرعت تأثیرکار بد در آدمی از سرعت تأثیر کارد در گوشت بیشتر است.
امام باقر(علیه السلام): « إنّ العبد لیذنب الذنب فیزوی عنه الرزق»(17) همانا بنده، گناه میکند و به سبب آن روزی از او گرفته میشود.
2- جهل و نادانی :
یکی از اساسیترین عواملی که انسان را از بهرهمندی از عبادت محروم میکند، جهل است. «انما یخشی الله من عباده العلماء...» (18) (تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترسند...)
« در حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است که فرمود: علم و عمل دو دوست صمیمیاند، کسیکه خدا را بشناسد، از او میترسد و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا میکند، صاحبان علم و پیروان آنها کسانی هستند که خدا را به خوبی شناختهاند و برای او عمل میکنند و به او عشق میورزند» (19) و علی (علیه السّلام) در اینباره میفرمایند:«إنّ قلوب الجهال تستفزّها الاطماع و ترهنها المنی و تستعلقها الخلائع» (20) یعنی دلهای مردمان نادان را طمعها از جا برکنند و آرزوها به گروگان گیرند و فریبها به بند کشند.
البته آگاهی باید صحیح و با بینش باشد، آگاهی سطحی، ایمان سطحی میآورد و ایمان سطحی، دستاوردی جز عبودیت سطحی و ناقص نخواهد داشت. به همین دلیل وقتی بینش لازم را نداشته باشد، میلی برای آن، نخواهد داشت و شاید آنچه هم از عبادات انجام دهد، از روی عادت باشد که اثر لازم را نخواهد داشت.
علی (علیه السّلام):« الناس اعداء ما جهلوه» (21) یعنی مردم دشمن آنچیزی هستند که نمیدانند.
جاهلان یا اصلاً عبادت نمیکنند و یا اگر هم عبادت کنند، صحیح انجام نمیدهند و حتی گاهی به دلیل اینکه جهل آنها، جهل مرکب است، نمیدانند که نمیدانند، بنابراین فکر میکنند که میدانند و عمل خود را صحیح انجام میدهند، و به همین دلیل جهلشان، مانع از تعلّم میشود و نه تنها نیازی به یادگیری خود نمیبینند بلکه دیگران را تخطئه میکنند ونسبت اشتباه به آنها میدهند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)