مقدمه
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ »
« ای آدم زادگان، آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست و مرا پرستش کنید که این راه مستقیم است».
عبادت یک نوع فعالیت است که ممکن است، بدنی و ظاهری باشد مانند: نماز، حج، صدقه و ... و ممکن است قلبی و درونی باشد مثل تفکر، توکل، یاد خدا و ... و در هر حال، نیت رکن اصلی عبادت محسوب میشود؛ حضرت علی علیه السلام، میفرمایند: « النیۀ اساس العمل»(1) یعنی نیت پایه و اساس عمل است و از طرفی گفتار و کردار و نیت صحیح نیست مگر مطابق با سنت؛ از این جهت آگاهی نسبت به عمل و شرایط آن برای درست انجام دادن آن لازم است و عبادت در عمل نقش خود را دارد و هیچوقت نیت به تنهایی نمیتواند انسان را از فعل عبادت بینیاز کند.
بنابراین سخن برخی صوفیان، مبنی براینکه عبادت در مرحلۀ «فنا و وصال» از انسان ساقط میشود، یک سخن پوچ و انحرافی است.
و اما عبادت گسترههای وسیعی دارد که میتوان آن را در سه محور بررسی کرد:
1. گسترۀ فردی: هر شخصی با هر حیثیتی، در هر سن و شغلی، میتواند به عبادت خدا بپردازد و از این جهت محدودیتی برای وی نیست. و حالات و صفات گوناگون از فقر، غنا، سفر، حضر، سلامتی، بیماری، و ... نیز مانع عبادت نیست.
2. گسترۀ عملی: هر کاری در صورتیکه انگیزۀ الهی داشته باشد، میتواند، مصداق عبادت باشد و از این لحاظ، عبادت به عبادت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... تقسیم میشود.
3. گسترۀ زمانی و مکانی: در هر زمان و مکانی میشود، خدا را عبادت کرد و هر زمان و مکانی، طرف عبادت متناسب با آن است.(2)
بنابراین هیچگاه باب رحمت و تکامل بر انسان بسته نیست و همواره راه صعود از طریق عبادت باز است و انسان میتواند تمام زندگانی خود را در خط عبودیت قرار دهد و هیچ لحظهای از فضای نورانی عبادت خارج نگردد.
اهمیت و ضرورت عبادت :
برای رسیدن به اهمیت و ضرورت موضوع بهتر است، جایگاه عبادت را در آیات و روایات بررسی اجمالی کنیم.
1- هدف خلقت :
در اهمیت عبادت همین بس که درقرآن کریم، هدف از آفرینش انسان و بعثت انبیاء ، عبودیت و بندگی پروردگار ذکر شده. « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ»(3) یعنی جن و انس را نیافریدیم جز برای عبادت. عبادت خدا، امری است که بدون آن بشر به کمال واقعی خود نمیرسد و پلههای سعادت را طی نخواهد کرد. در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر آیه آمده است.
« خلقهم لیأمرهم بالعبادۀ»(4) یعنی خداوند متعال آنها را آفرید تا به آنها دستور به عبادت بدهند.
2- بهترین وسیله تقرب به خدا
علی (علیه السلام) میفرمایند:« ما تقرب متقربٍ بمثل عبادۀ الله»(5) یعنی هیچ چیز مانند عبادت، انسان را به خدا نزدیک نمیکند.
آری، عبدالله بودن مقدمه عندالله شدن است که در اثر عبودیت کامل نقطه عبدالله ترقی کرده و بالا میرود و عندالله میشود و شاید سرّ مقدّم شدن کلمۀ عبده بررسوله در تشهد نماز همین باشد زیرا اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» عبودیت مطلقه نداشتند، هرگز به رسالت نمیرسیدند، همانطور که قرآن کریم در عروج آن حضرت به همین مقام عبودیت آن بزرگوار اشاره کرده و میفرماید:« سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ... »(6) یعنی «پاک و منزه است خدایی که شبی، بندۀ خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داد...» که میرساند ؛ عبودیت مطلقۀ حضرت، سبب سیر ایشان به عالم ملکوت بوده است.(7)
3- رستگاری
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «اذا احب الله عبداً الهمه حسن العبادۀ»(8) یعنی وقتی خدا بندهای را دوست دارد به او خوب عبادت کردن را میآموزد.
فلسفۀ عبادت :
آنچنان که بعضی پنداشتهاند، هدف از عبادت، برطرف کردن نیازهای خداوند نیست، زیرا او وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هرگونه نقص و نیاز است و احتیاج به پرستش ما ندارد.
حضرت علی (علیه السلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: « فإنّ الله خلق الخلق حین خلقهم غنیاً عن طاعتهم آمناً من معصیتهم»(9) یعنی خداوند سبحان هنگام آفرینش خلق از طاعت و بندگیشان بینیاز و از معصیت و نافرمانی آنها در امان بود.
و اما اینکه چرا انسان باید خدا را عبادت کند و اصلاً فلسفۀ عبادت چیست را باید در حقیقت انسان و ساختار وجودی او جستوجو کرد، یعنی ویژگی حامل روح الاهی بودن انسان که به او شخصیت ممتاز و خاص بخشیده و او راسرشار از استعدادهای توحیدی و معنوی کرده است. عبادت و پرستش برای انسان به مقتضای ساختار وجودیش کمال است و عامل به فعلیت رسیدن استعدادهای شگرف معنوی اوست. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «الذکر نورٌ و رشدٌ» (10) یعنی یاد خدا، نور و رشد است. از این رو تکامل، همه جانبه انسان بدون عبادت هرگز تحقق پیدا نمیکند.
شاید بتوان گفت؛ عبادت مثل سوختی است که انسان باک خودش را با آن پرمیکند تا در طول روز و در زندگی سوخت لازم رابرای اطاعت از فرمان الهی و دوری از معصیت داشته باشد و در نتیجه به کمال حقیقی خودش که همان هدف خلقت اوست، برسد.






پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)