الان که sr hesabi گرامی خاطرشون رو تعریف کردن
من هم یاد خاطره خودم افتادم
کلاس پنجم بودم که یک بازی خیلی خیلی جذاب پیدا کرده بودم و حدود 1 سال درگیر این بازی شده بودم .
تا مرحله حدودا 103 پیش رفته بودم و بازی هاش هم سخت بود و من کارم شده بود هر روز بازی کردن با این بازی .
یعنی اگر یک روز ، بازی نمیکردم ، صبحم شب نمیشد ، اسم بازی یادم نیست و فقط یادمه که خیلی جالب بود برام .
توی کل این 103 مرحله هم کلا 3 بار امکان باخت وجود داشت که دو بارش از بین رفته بود و 1 بار فرصت برای باخت باقی مونده بود .
از بد روزگار یکی از روزای جمعه که من عذمم رو جذم کرده بودم این بازی رو به سرانجام برسونم ، باختم و اون 1 فرصت هم از دستم رفت و مدل بازی اینجوری بود که اگر میباختیم دوباره همه مراحلی که بازی کرده بودیم قفل میشد و باید دوباره از اول بازی میکردیم تا باز بشه .
منم نمیدونستم و یک دفعه به این مسئله پی بردم از فرط عصبانیست آیپد رو گاز گرفتم و در عرض 1 ثانیه مانیتورش 4-5 تا ترک از مرکزیت قسمتی که من گاز گرفته بودم افتاد .
از اون به بعد به هر کی این آیپد رو نشون میدادم میگفت نه این پا رفته روش تو چرا نمیخوای قبول کنی که پا رفته روش و منم میگفتم که خودم شکوندم ، میگم گاز گرفتمش ، تا چندین ماه درگیر بودن با این مانیتور اما خدارو شکر خود آیپد سالم موند .
فکر کنم به مراحل بالاتر که میرسیدم و میباختم دیگه به جنایت ختم میشد مسئله یا اینکه میجویدمش !![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)