مورد پنجم :
آنا زن 34 ساله ای بود که در شهر دوبلین ایرلند ، به عنوان منشی یک پزشک کار می کرد ، و برای درمان معرفی شده بود . او گفت طی 5 ماه گذشته همواره ازین می
ترسیده است که مبادا در حضور مردم ادرار کند . البته او هیچ وقت در عمل این کار را نکرده بود ، و خودش این افکار را بی معنا تلقی می کرد .
هروقت او از خانه بیرون می رفت ، این ترس تفکرش را تحت سلطه قرار می داد و برای جلوگیری از رخداد آن به اقدامهای احتیاطی متوسل می شد ؛ او همیشه از نوار
بهداشتی استفاده می کرد ؛ زیاد از خانه دور نمی شد ، مایعات کم مصرف می کرد و میز کارش را در نزدیکی دستشویی قرار داده بود . دوهفته پیش از مراجعه برای
مشاوره به دلیل آنکه این ترس در او بسیار شدت یافته بود سرکارش حاضر نشد .
او با دشواری به یاد می آورد که پدر مرحومش هم ترس از ادرار کردن در حضور دیگران داشته است ، و هرروز پیش از ترک خانه بارها دسستشویی می رفت و از خوردن
هرگونه مایعات خودداری می کرد . خواهر کوچکتر او که دچار تشریفات نظافت بود با موفقیت درمان شده بود .
آنا ، 10 سال قبل بستری شده بود به دلیل اینکه مبادا به سیفلیس دچار شده باشد ، هرچند شواهد پزشکی که حاکی از این بیماری باشد وجود نداشت . آنا همواره
شخصی مضطرب و نامطئن بود و اعضای خانواده اش او را بسیار محتاط و کمال گرا تلقی می کردند .
او هنگام مصاحبه آشکارا مضطرب به نظر می رسید ، و گفت در مورد مشکلاتش ناامید است . مشکل خواب داشت و طی روز نیز انرژی نداشت . گرچه اشتهایش اندک بود
، اما از وزن بدنش کاسته نشده بود .
- مشکل آنا چه بود ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)