دقیقااین نکته مسلم هست ما از کل به جز می رسیم اگر می خواهیم کاری موفق بشیم انجام بدیم. اول کلیات برایمان مهم است کم کم وارد جزئیات میشیم.
یک مثال بزنم
اگر شما طراح یا مهندس یا ریاضیدان، یا هنرمند و پزشک و ......... باشین مطمئنا در زمینه تخصصی خودتان خیلی گسترده وارد میشین اما اگر کاری که آشنا نیستین در زمینه کاری تون وارد نمیشین درسته.
مثال واضح بزنم قابل ملموس برای همه باشه طراحی هواپیما.
من اگر طراح اون باشم اگر تخصص سازه داشته باشم بیشتر طرح و طراحی را روی سازه می زارم و سازه توپی طراحی می کنم. همکارم اگر تحلیل گر باشه تحلیل گسترده ای انجام میده. اگر شما طراح پیشران (موتور) باشین ان قسمت را گسترش می دین.
این طوری از چند نظر خوبه اما چند نکته قابل توجه داره یکی اون چیزی که می خواستیم طراحی کنیم یا انجام بدیم چون براش مرز و حدود تعریف نکردیم نمی دونیم چقدر در حوزه های تخصصی باید جلو بریم. زمان طولی تر میشه ، هزینه بیشتر میشه . برای همین اول کلیات را مشخص می کنیم بعد میریم سراغ جزیات تا حدود ها مشخص شده باشه.
با توجه به تفکر سیستمی این تیپ و لباس پوشیدن را میشه پوشش داد. با لباس هایی که به تنهایی زیبایی ندارن با ترکیب می تونید تیپ بزنید.
ما باید هردو رو همزمان مد نظر رار داد
بنید درسته که باید ابتدا کلیات رو در نظر بگیریم اما شما فرض کنید کلیات رو در نظر گرفتین اما میبینین که هزینه موتور اگه بخواین که بهترین شکل باشه هزینه کمی از بر آورد شما بالا تر میشه
برای همین باید هر دو رو در نظر داشت
آخرین برگ سفرنامه باران اینست
که زمین چرکین است
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)