دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 1003

موضوع: بله جملات عاشقانه!دوستان بفرمایید

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    170
    ارسال تشکر
    1,726
    دریافت تشکر: 765
    قدرت امتیاز دهی
    876
    Array
    sahar14's: جدید119

    پیش فرض پاسخ : بله جملات عاشقانه!دوستان بفرمایید

    نقل قول نوشته اصلی توسط farhad_jomand نمایش پست ها
    بیا ای بهترین درمان قلبم
    مداوا کن غم پنهان قلبم
    قسم بر خالق دل های عاشق
    تو هستی اخرین سلطان قلبم

    بیهوده انتظار تو را دارم
    دانم دگر تو باز نخواهی گشت
    هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است
    بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است

    در معبد چشمانت من شمع شب افروزم
    تا لحظه دیدارت می سازم و می سوزم

    چشمای نازتو واکن
    حیف اشکات که بریزه
    بگو عشقمون همیشه
    واسه خاطرت عزیزه

    گفتی دوستت دارم
    و من به خیابان رفتم
    فضای اتاق برای پرواز کافی نبود

    همیشه در عجب بودم که چرا در جاده عشق
    پا به پایم نمی آمدی
    حتی وقتی آهسته و پیوسته میرفتم
    امروز فهمیدم ریگی که در کفشت بود تو را می آزرد

    تازگی بیقرارم انگاری ورقم قصد کرده برگردد
    وعده وصل چون شود نزدیک آتش عشق تیز تر گردد

    ای کاش می دانستم دنیایش چقدر کوچک بود
    وقتی که بهم گفت : به اندازه دنیا دوست دارم

    زیبایی به صورت نیست به صیرته
    و این تنها مسله ای بود که تو قادر به حلش نبودی

    زندگی جاییست که باید با یار در ان زیست
    و اگر بی یار باشی تو هو در این زندگی هیچ می شوی

    اعتراف کن عاشقانه های مرا بیشتر دوست داری
    اخر من برای انها تمام احساسم را خمیر مایه کردم

    بوی فراموشی گرفته ام
    رنگ تنهایی
    دل شکستگی
    بغض و خاموشی
    چیزی نیست تاریخ مصرفم برایش گذشته است

    آدما خیلی نمیتونن از هم دور باشن
    بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن
    سعی نکن از من دورشی
    دلت اینجاست و یکی دوستت داره

    قبول داری وقتی منتظرشی
    هر باری که صفحه گوشیت روشن می شه قلبت می ریزه ؟

    کچل شدم
    چیزی ندیدم
    چه شد ان دنیایی را که میگفتی خراب میکنی
    اگر یک تار مویم کم شود؟

    خدایا آسمانت چه مزه ایست؟
    من تا به حال فقط زمین خورده ام

    چه حماقتی
    مرا یاد نمی کند و من باز می خواهمش
    چه غرور بی غیرتی دارم من

    آرزو دارم بهاران مال تو
    شاخه های یاس خندان مال تو
    گرچه درویشان تهی دستند ولی
    ساده بودن های باران مال تو

    دعا کردم تو تنها مال من شی
    تو تعبیر قشنگ فال من شی
    دعا کردم بدونی چشم به راتم
    هنوز دلبسته بغض صداتم
    اگه بازم دلت با دیگرونه
    چشات دنبال از ما بهترونه
    بزار با یاد تو دلخوش بمونم
    فقط دلتنگیات با من بمونه

    درون دلی که پیدا نیست
    پر از زندان و زندانیست
    تو را محکوم دل کردم
    نمیدانم دلیلش چیست
    سبب شاید همین باشد
    بدون تو نباید زیست

    تنهایی ات را از تو گرفتم
    در خنده هایم شریکت کردم
    نگفته بودی بازرگان عشقی
    من از کجا می دانستم سود من تنهاییست

    سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست
    قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست
    دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست
    گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست

    خدایا خیلیا دلمو شکستن
    شب بیا با هم بریم سراغشون
    من نشونت میدم تو ببخششون!

    ندارم من نظر جز بر نگاهت
    ندارم من طلب جز روی ماهت
    ندارم من دلی جز عاشق تو
    نباشم من دمی جز در پناهت

    بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی
    از تمام دار دنیا دوست دارم صمیمی
    گاه و بیگاه یادی از ما میکند
    با مرامش شرمسارم میکند

    چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت
    بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت
    روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
    یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت

    طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود
    پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود
    همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را
    جاده شانس من از کودکی هموار نبود

    میگویند شکستنی رفع بلاست
    ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !

    هنوز برایت می نویسم
    درست شبیه پسرکی نابینا که
    هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد

    من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم
    گر نیایی به خدا بی تو میمیرم چه کنم
    در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم
    که به عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم

    قشنگ بود



  2. 2 کاربر از پست مفید sahar14 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: غزل زاییده¬ی عشق و عشق زاییده¬ی جمال
    توسط نارون1 در انجمن ادبیات غنایی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 26th March 2014, 12:42 PM
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 28th December 2013, 06:15 PM
  3. ارتقا آگاهی روستاییان از حقوق شهروندی شان
    توسط داداشی در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd August 2012, 12:13 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th September 2010, 02:07 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •