هی امروز چه روزی بود این دفعه دیگه خواب نموندم که به کلاس دیر برسم دو ساعتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتت منتظر تاکسی بودم تا برم مگه مواقع ضروری تاکسی گیر میاد آخهحالا موقعی باشه که تاکسی نمیخای راننده ها سر مسافر سرو کله همو میشکونن
..................... صبر کردم یکی بیاد
شد 5 مین گفتم حالا یکم دیگه وایستیم شانسمونو امتحان کنیم ........شانس !!!!!!!!!!!!!! دریغ از یه ذره
........انگاری قحطی اومده بود
........ منو میگی اینجوری شدم
فقط چن دقیقه تا شروع کلاس مونده بود دِ بدو
که رفتم از یه مسیر دیگه سوار تاکسی شم خداروشکر بود.
رسیدم 10 دقیقه دیرتر ........... مثل بچه های خوب و با ادب وارد کلاس شدم استاد گرامی داشت تدریس میکرد تا منو دید یَک لبخند گسترده زد و گف خببببببببب شیرینی هفته بعد معلوم شد (این من بودم اون موقع) عاغا یه دفعه این 2گرونی افتاد
که بعله یادمان رفته که هرکی دیر برسه یا صدای گوشیش در بیاد باستی شیرینی بیاره...........
هیییییییییییییی موقع استاد رفتن هم با یک ماژیک بصورت کاملا گنده جلو اسممون نوشت"ش" ینی شیرینی و من در آن موقع در ظاهرو در باطن






..................... صبر کردم یکی بیاد
شد 5 مین گفتم حالا یکم دیگه وایستیم شانسمونو امتحان کنیم ........شانس !!!!!!!!!!!!!! دریغ از یه ذره
........انگاری قحطی اومده بود
........ منو میگی اینجوری شدم
فقط چن دقیقه تا شروع کلاس مونده بود دِ بدو
که رفتم از یه مسیر دیگه سوار تاکسی شم خداروشکر بود.
) عاغا یه دفعه این 2گرونی افتاد
که بعله یادمان رفته که هرکی دیر برسه یا صدای گوشیش در بیاد باستی شیرینی بیاره...........
و در باطن

پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)