امروز مهر و محبت مادری رو خیلی بیشتر حس کردم وقتی تو اتوبوس، مادر، دختر بچه عقب افتاده و فلجش رو محکم در آغوش گرفت تا گریه نکنه و داد نزنه، آخه تازه عمل کرده بود، دکتر گفته بود نباید داد بزنه!
حرف دلش که باز شد، میگفت دو تا بچه داره، که هر دو فلج و به این وضع هستن، شوهرش دو سال پیش ترکشون کرده و اون مونده و بچه ها و کلی خرج و بی پولی!!!!
جالب این بود که من فقط صدای جیغ میشنیدم، ولی مادر دختر بچه کاملا میدونست دخترش چی میگه، قبل گریه کردنش گفت دخترم دلش گرفته، آوردم بیرون حالش عوض شه، دختر بچه که گریش گرفت محکم سرشو تو بغلش گرفت و بی تابی میکرد که زودتر به یه پارک برسه تا دخترش دیگه گریه نکنه !!
دلم گرفت، دلم خیلی گرفت، با اون حال خدا رو شکر میکرد !!!!!
خدایا سایه همه ی مادرا رو بالای سر فرزندانشون حفظ کن !
"اللهم اشف کل مریض"






پاسخ با نقل قول



علاقه مندی ها (Bookmarks)