با سلام به معصومه عزیز
ممنون از حضورتون در بحث و مشارکتتون
اتفاقا به موارد خوبی اشاره کردید متاسفانه این فرهنگی که در بین ایرانی ها بصورت وسیعی رواج داره...
معلوم نیست سرنوشتمون رو به کدوم سمت و سو هدایت میکنه
یادمه یه بار در یک سالن تاتر با صحنه ای مواجه شدم که خیلی متاسف شدم
یه پسر بچه حدودا 3-4 ساله و خیلی شیطون و پر انرژی چند ردیف جلوتر از ما نشسته بودند
این پسر بچه با اسباب بازی خودش روکش صندلی ها رو خراش مینداخت و پدرش هم شاهد این ماجرا بود
از طرفی هم در حال خوردن تنقلات هم بود کمی تپل مپل هم تشریف داشت
و با بی نظمی خوراکی هاش رو میخورد و گاهی هم زمین میریخت و اصلا براش مهم نبود
خلاصه با اعتراض یکی دونفر توجه همه جلب شد و خانواده هایی که شاهد این ماجرا بودند به پدراون پسر اعتراض کردند
ولی در نهایت ناباوری پاسخ ایشون باعث حیرت همه شد
ایشون گفتند ای بابا:این همه دولت داره مالیات از ملت میگیره خب به هر حال وظیفه اشه این پولها رو خرج کنه حالا چهار تا صندلی که ارزشی نداره و....
در مورد ریختن زباله فرزندش هم نظرش این بود ....
که وقتی بلیط یک تئاتر رو قیمت گذاری میکنن پول 4-5 تا کارگر و خدمه رو هم از ما میگیرن پس وظیفه شونه نظافت کنند
دیگه ادامه ماجرا لزومی به تعریف نداره ......
یعنی ما در جامعه ای داریم زندگی میکنیم که نمیدونیم اگر این جامعه حکم کشتی داره
و ما مسافرانش هستیم هر بلایی سر این کشتی با دست خودمون بیاریم قطعا تاوانشو خودمون بایستی بدیم
این موضوع رو تعریف کردم که اشاره کنم به یک سری روحیاتی که از عقده های کهنه ناشی میشه
توی جامعه ما حرکات وندالها قطعا ناشی از یکسری عصبانیت و عقده هست
ولی اینکه چطور میشه این افراد رو متقاعد کرد خودش مقوله مهمیه ....
و اینکه سر منشا این عقده ها و کینه ها که منجر به آسیب های اموال عمومی میشه از کجا ها سرچشمه میگیره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون از توجه شما![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)