خب من فکر می کنم یه دلیل زیست محیطی داشته که یهو با ازدیاد نسل موش ها مواجه شدن به نظرم باید دنبال علت اصلی چرایی گشت
چرا این اتفاق افتاد ؟چرا اینقدر زیاد شدن ؟
به نظرم نیمی از مسئله حل میشه
نظر بقیه دوستان چیه؟
خب من فکر می کنم یه دلیل زیست محیطی داشته که یهو با ازدیاد نسل موش ها مواجه شدن به نظرم باید دنبال علت اصلی چرایی گشت
چرا این اتفاق افتاد ؟چرا اینقدر زیاد شدن ؟
به نظرم نیمی از مسئله حل میشه
نظر بقیه دوستان چیه؟
امام حسین علیهالسلام معلم مقاومت آگاهانه است.
امام خامنه ای
سلام آقا عبد الله
تو متن نوشته این موش ها رو میګیرن در مثلاً قوطی های حلبی می ذارن و کم کم غذاشون رو کم می کنن تا اینکه هم رو می خورن ...
این جور که خانم yas-90 میګن که روی ژن ها اثر نداره ، پس چه طور چنین چیزی ممکنه ؟ ( اینو با خانم yas-90 بودم )
و اګر روی ژن ها اثر بذاره احتمال خطا وجود داره قطعاً و اینکه صرفاً که ګوشتخوار نمیشن ، دیګه این کار خیلی زحمت داره ، پس همه چیز خوار میشن ، و اون قوطی های حلبی رو هم می خورن و الفرار و ممکنه خطا هم در این عمل پیش بیاد و موش هایی که بتون رو سوراخ نمی کنن ، بتونن اون رو هم سوراخ کنن !
یاد یه فیلم افتادم به خاطر یه خطای کوچیک در عملی که می خواستن انجام بدن حشرات کوچیک به حشرات غول آسایی تبدیل شدن و یه فیلم دیګه هم به نام زنبور بود که وحشی شده بودن و ماجراهایی ! قشنګ بود در کل
ګفتم یکم شاد بشید
این کار از نظر من فایده ای نداره ! ولی ما کجای کاریم ؟
سلام
کاملاً موافقم ولی اینطور که تحقیقات کردن مثل اینکه به علت سیلابی که سال 84 در شهر اومده ، این چنین تعدادشون رو به افزایش ګذاشته و همچنان دارن ادامه میدن به تحقیقات ...
ببینید وقتی هدفشون تهیه غذا باشه کاری به همجنس و غیر همجنس ندارن......ما یه همستر داشتیم باردار شده بود و نتیجه ش شد 12 تا همستر کوچولو.....خونده بودم که باید بهشون زیاد غذا بدیم .....من هم میدادم ولی انگار براش زیاد نبود جوری که هر دوازده تا همستر رو خورد (هر روز میدیدم یکیش نیست یه بار سر مچش رو گرفته بودیم دیدم یه همستر نصفه مونده هنوز...اینو عمدی گفتم صدای اَییییی و ایشش بالا بره)
وقتی همستر ها باردار میشن باید هم ماده های همخونه و هم نر ها رو ازش جدا کنیم چون بهشون حمله میکنن.... واسه این کلا نر بیچاره رو جدا کرده بودیم.....تا مدتها نمیتونستیم نر رو کنار ماده یه جا بذاریم چنان بهش حمله میکرد که میگفتیم الان تیکه تیکه ش میکنه حتی دو سه باری هم گازش گرفت اونقدر که موش نر سه چهار متری پرید اونور بیچاره ..... خیلی گذشت تا کلا خوی وحشیش کمتر شد ...خودمون هم همچین در امان نبودیم چندین بار گاز گرفت البته من که جرات نزدیک شدن بهش رو نداشتم
واسه این میگم این رفتارها موندگار نیست ...... هر چند همون مدت کم هم میتونه خطرناک باشه .... مثلا اگر به انسان حمله کنه
کلا خوردن گوشت خام و خون و اینا خوی حیوون رو وحشی میکنه
موش ها به عنوان جوندگان برای پایداری اکوسیستم زیستی مهم هستن اما متاسفانه حضورشون هم عوارض زیادی از جمله تخریب و مشکلات بهداشتی و بیماری و اینا به همراه داره واسه این همیشه بهتره جمعیتشون کنترل بشه
چرا این روش فایده نداره خوبه که؟؟
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
تنها سیلاب باعث نمیشه
من فکر میکنم خود اهالی روستا هم به نوعی در پرورش این موجودات سهیم بودن
نمیدونم یک رفتار غلط یا یک کاری از روی ندونستن
چون این موش ها تا اونجایی که خوندم دچار یک جهش ژنتیکی هم شدن! جویدن گلوی گوسفند خیلی عجیبه
یک محرک قوی میخواد که چنین کاری دست بزنند!
امام حسین علیهالسلام معلم مقاومت آگاهانه است.
امام خامنه ای
این داستان خوردن همدیګه به این روشی که شما عنوان کردید که ماجراش فرق داره ؟! خیلی از حیوانات تو طبیعت هستن که اینجوری هم رو می خورن ، ګاهاً ګربه ها که بهم حمله می کنن و ګربه ی نر بچه ها رو می خوره مثلاً یا عنکبوت بیوه ی سیاه که ماده نر رو می خوره و امثالهم که زیاد هستن ... این چه دخلی به این ماجرا داره ؟
---
نه دیګه این روش بلند مدته ، الآن از زاد و ولد این موش ها و دوره ی تولید مثلشون هیچی عنوان نکردن ... ولی خب موش ها هم ازون جا که پستاندارن دوره ی تولید مثل طولانی ای تقریباً دارن و این میشه که انجام این عمل بلند مدت محسوب میشه و در این مدت شاید تخریب زیادی وارد بشه ...
اصن حالا که اینجور شد من یه فلوت برمیدارم میرم شهر رو نجات میدم
استفاده از مواد رادیواکتیو با نیمه عمر کم
حمله لشکر موشها به روستایی در خراسان
تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۳۷
ماجرا بیشتر به فیلمهای هالیوودی شبیه است، لشکری بزرگ از موشهایی عجیب با دندانهایی عجیبتر به روستایی کوچک در شهرستان فیروزه استان خراسانرضوی هجوم آوردهاند. نام این روستای کوچک نجفآباد است و ۱۷۰ خانوار و ۶۰۵نفر جمعیت دارد.
نجفآباد با شهر فیروزه که مرکز شهرستانشان است تقریبا ۲۰کیلومتر و با شهر مشهد مرکز استان حدود ۱۵۰کیلومتر فاصله دارد. این شهرستان بیشتر از هرچیز به معادن غنی و بزرگ فیروزهاش مشهور است. همان دلیلی که باعث انتخاب نام فیروزه برای آن هم شده است. اما حالا موشهای همهچیزخواری که نام «جربیل» را بر خود دارند برای موضوعی دیگر نام آنجا را بر سر زبانها انداخته است. جربیل نوعی موش است با دندانهای نیش بسیار بلند که دایم در حال رشد است، این موشها در اصل صحراییاند اما حالا برای اولینبار و در اتفاقی نادر گذرشان به یک روستای محل سکونت انسانها افتاده و خبرساز شدهاند.
حجم آسیبی که برای ۱۰۷ خانوار ساکن این روستا ایجاد کردهاند چنان زیاد است که اگر هرچه سریعتر برای مقابله با آنها اقدامی نشود میتوانند چون زلزلهای این روستا را به ویرانه و ۶۰۵نفر را بیسرپناه کنند.
طبق گفته اهالی دو، سه ماهی میشود جربیلها به نجفآباد هجوم آوردهاند، هجومی سیلآسا و رعبانگیز. موشها در و دیوار و کف زمین و خانههای مردم در این روستا را سوراخ کرده و هرچه پیشرویشان آمده را جویدهاند. در این کار هم یکلحظه متوقف نمیشوند. به هر خانهای در این روستا که سر بزنی رد دندان موشها را میبینی. اهالی روستا میگویند موشها شب و روزشان را گرفتهاند. در این روستا، هرجایی که باشی کافی است گوش تیز کنی تا صدای خشخش دندانهایشان را که بیوقفه مشغول جویدن چیزی هستند بشنوی.
احمد حسینی یکی از ساکنان نجفآباد است که موشها آنقدر در خانهاش تاختوتاز کردند و در گوشه و کنار دیوارها و کف حیاط و تراس خانه سوراخ و تونل ایجاد کردهاند که ناچار به بازسازی خانه خود شده است. حسینی درحالیکه مشغول کار است هر موزاییکی را از کف خانه که برمیدارد ردی از سوراخ محل عبور موشها دیده میشود، هزارتویی بیپایان که به کمک دندانهای نیش بلند جربیلها حفر شده است.
در سوی دیگر محوطه اصلی روستا خانه ابراهیم طوسی قرار دارد، ابراهیم و زن و بچهاش نالهکنان در و دیوار خانه محل زندگیشان را نشان میدهند، در چشمهای مادر پیر خانه التماس موج میزند، از اتاق پذیرایی تا اتاقهای خواب و حمام و دستشویی، همهجا را موشها کندهاند، دیوار گچی یا کفهای بتونی فرقی ندارد آنها از پس همه چیز برآمدهاند.
خانههایی که در این روستا سوراخسوراخ شدهاند یکی، دوتا نیست، تقریبا همه اهالی از این حمله موشهای جربیل سهم بردهاند. سهم گروهی از آنها حیاط خانه یا انبار محل نگهداری علوفه و غذای دامشان شده است و سهم دیگری در و دیوار خانه محلی زندگی خودشان. یکی از ساکنان روستا میگوید موشها نهفقط به در و دیوار خانهها که جدیدا به گوسفندها و مرغهای ما هم حمله میکنند، بعد راه میافتد سمت آغل گوسفندانش، یکی از گوسفندها را با دو دستش میگیرد گردنش را بلند میکند و زیرش گلویش را نشان میدهد، رد نیش موشها و خون لختهشده بر گلوی گوسفند زبانبسته مثل دوسوراخ قرمز تیره دیده میشوند، بعد میگوید اینجا را هم ببین موشها پشم گوسفند را چیدهاند، جایی را که نشان میدهد برخلاف دیگر قسمتهای بدن گوسفند که پشم بلند و فرفری قهوهای روشنی دارد تقریبا صاف است، انگار که ماشین شده باشد.
داستان مرغ و جوجههایی که موشها خوردهاند را هم پیرزنی در سوی دیگر روستا روایت میکند، پیرزن در ایوان خانهاش ایستاده و لبههای چادرنمازش را زیر گلو محکم کرده، با دو دستش هم تسبیحی را بالا و پایین میکند، میگوید: چند روز پیش دیدم دو جوجه داخل حیاط جیغ و داد میکنند بعد صدایشان قطع شد آخرسر متوجه شدم موشها پاهایشان را به دندان کشیدهاند و آنها را کشتهاند. همهجا هستند، شب و روز هم ندارند، همهچیز را میخورند.
این را که میگوید انگار چیزی یادش آمد، راه افتاد سمت داخل خانه، در ورودی را باز کرد و به عروسش که گوشه هال خانه ایستاده بود گفت اتاقتان را نشان بده که موشها با وسایلتان چه کردهاند، عروس جوان در اتاقی را باز میکند. پتو و تشکهایی کف اتاق ریخته شده، گوشه و کنارشان سوراخ است، یکی از تشکها را بلند میکند و میگوید تا متوجه شدیم این را اینطوری سوراخ کردهاند.
محمد رضایی دهیار روستای نجفآباد هم این روزها هربار که جاده باریک میان روستا تا فیروزآباد را طی میکند بیارتباط با موضوع موشها نیست، او در اینباره میگوید: تا حالا چندین جلسه مختلف با مسوولان استان و شهرستان داشتهایم، فرماندار فیروزه خیلی فعالیت میکند و همه توجهش را برای حل این مشکل گذاشته است، اما فعلا کار خاصی نمیشود کرد باید اهالی روستا مسایل بهداشتی را رعایت کنند تا ببینیم نتیجه تحقیقات و کارگروههای رسیدگی به موضوع چه میشود.
موشها حالا به اصلیترین دغدغه و مشکل اهالی این روستای کوچک بدل شدهاند، هر غریبهای که به دهشان سر میزند فکر میکنند مسوولی است که برای حل مشکل آمده و سفره دلشان را بیمقدمه برایش باز میکنند تا از آنچه این موشهای سمج به روزگارشان آورده بگویند. لاشه موشهای مرده که اینسو و آنسوی روستا افتاده است را نشان میدهند و از آسیبهایی که به خانههایشان وارد شده میگویند.
اگرچه مسوولان شهرستان فیروزه و استان خراسانرضوی برای حل مشکل وعدههایی دادهاند اما اهالی روستای نجفآباد فیروزه میگویند میترسیم قبل از آنکه کاری اساسی بشود موشها خودمان را هم بخورند.
فرماندار شهرستان فیروزه استان خراسان رضوی: این موش همهچیزخوار است
محمدرضا حاجیزاده فرماندار شهرستان فیروزه در استان خراسانرضوی گفته است که دسته بزرگی از نوعی موش عجیب مدتی است در حوزه استحفاظی و تحت مدیریت او بحران بزرگی ایجاد کردهاند. روستای نجفآباد با شهر فیروزه مرکز شهرستان و دفتر آقای فرماندار حدود ۲۰کیلومتر فاصله دارد.
در این روستا حدود سهماه است که موشهای گوشتخوار جربیل امان مردم را بریدهاند. از کوچهپسکوچههای خاکی روستا تا اندرونیترین نقاط خانههای ۱۷۰ خانوار ساکن این روستا در این مدت از دست این موشهای نسبتا بزرگ در امان نماندهاند. رد دندانهای آنها را اهالی این روستا در همهجا از فرش و موکت خانه و لحاف و تشک رختخوابشان تا انبار مواد غذایی خودشان و دامهایشان هر روز میبینند، بههمین دلیل هم دستکمک و التماس به سمت مسوولان دراز کردهاند. محمدرضا حاجیزاده هم به اهالی وعده داده است این مشکل را حل خواهد کرد. او چندین روز است این مساله را به اولویت اول کاری خود بدل کرده، با این همه تاکنون کسی از پس موشهای جربیل روستای نجفآباد بر نیامده است و آنها روزبهروز گستاختر و تعدادشان هم بیشتر میشود.
فرماندار شهرستان فیروزه صبح روز گذشته در دفتر محل کارش با محمد تاجیک بخشدار مرکزی شهرستان در جلسهای مشترک برای رسیدگی به معضل موشها بود که وارد اتاقش شدم و با او درباره همین موضوع گفتوگو کردهام، مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
موضوع پیداشدن این موشها در روستای نجفآباد کمی پیچیده و عجیب است، اولینبار چه تاریخی مردم این روستا از وجود موشها مطلع شده و وجود آنها را به مسوولان گزارش دادند؟
مردم روستا معتقدند اولینبار از سال ۸۴ تعدادی از این موشها در مزارعشان پیدا شد. در همان سال سیلابی در منطقه رخ داد و این روستا را فرا گرفت و آنها احتمال میدهند موشها به وسیله سیلاب به محل روستای آنها وارد شده و آنجا ماندهاند. پس از آن در سال ۸۹ بود که گزارشهایی از مردم مبنی بر مشاهده این موشها در بافت قدیم روستا که در جاهایی با بافت جدید متصل بوده و محل نگهداری دامهای برخی از اهالی است به دست ما رسید. در نجفآباد در بعضی خانهها هم مثل اغلب روستاهای کشور مردم در کنار دامهایشان زندگی میکنند.
یک نوع از این موشها در تعدادی از خانههای بافت فرسوده پیدا شد، یعنی از مزارع به بافت فرسوده وارد شده بودند. در آن سال مردم اعتراضاتی کردند و ما گروهی را تشکیل دادیم که مسوولیت آن بر عهده جهاد کشاورزی بود و چون در بافت فرسوده انسانی زندگی نمیکرد با سمپاشی محل با این موشها مبارزه کردیم و مشکل بهصورت کامل حل شد. هم ما هم مردم تصور میکردیم که این مشکل برای همیشه حل شده است، اما از حدود سه ماه قبل اهالی روستا دو بار اعلام کردند که تعداد زیادی از همان موشها علاوه بر اینکه در بافت قدیم هستند وارد بافت جدید و محل زندگیشان شدهاند و یکسری خسارتهایی هم وارد کردند.
این خسارتها چه بوده است؟
خسارتها خیلی کلی نیست و جزیی است، در حد جویدن فرش و موکت و سوراخ کردن دیوارها و... یا مثلا به خوراک دام و انبارهای مردم تجاوز کرده و آسیبهایی زدهاند. اینجا چون بافت مسکونی است و مردم آنجا زندگی میکنند امکان اینکه بتوانیم به وسیله سم و آفات شیمیایی با این معضل مقابله بکنیم وجود ندارد. چون ممکن است معضلات جدیدی ایجاد شود. لاشه موشها در داخل خانههای مردم میتواند به لحاظ بهداشتی مشکلات جدیدی ایجاد کند.
در سال ۸۹ لاشه موشها چه شد؟ با آنها چهکار کردید؟
چون در بافت فرسوده روستا بود و کسی آنجا زندگی نمیکرد کاری با آنها نداشتیم و لاشهها همانجا بود. ولی در دوره جدید امکان چنین کاری وجود ندارد چون موشها در داخل خانههای مردم رفتهاند.
این روستا چند خانوار جمعیت دارد؟
در مجموع ۱۷۰ خانوار و ۶۰۵نفر در روستای نجفآباد زندگی میکنند.
در دیگر روستاهای مجاور گزارشی از مشاهده این موشها نرسیده است، آیا این محل ویژگی خاصی دارد که موشها آنجا لانه کردهاند؟
این روستا زمین خاصی دارد ماسهای و شنمانند است، البته بخشهایی از خاک روستا هم سفت و محکم است. ما آمدیم و با پیگیریهایی که انجام دادیم بررسیها و تحقیقات میدانی زیادی تاکنون انجام دادهایم. پس از آن گروهی را تشکیل دادهایم مخصوص رسیدگی به همین موضوع که شامل شبکه دامپزشکی و شبکه بهداشت و درمان، آبفای روستایی، دهیار، بخشدار، رییس شورا و محیطزیست است. این گروه تاکنون دوبار بررسیهای محیطی از روستا کردهاند. این بررسیها به ما اثبات کرد که امسال بر خلاف سال ۸۹ نمیتوانیم با سموم و آفتهای شیمیایی با این معضل برخورد کنیم. بههمین دلیل قرار شد راهکارهای دیگری در دستور کار قرار بگیرد.
به همین منظور با مدیرکل بحران استان تماس گرفتیم. در نتیجه تصمیم بر آن شد که چند راهکار شامل راهکارهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را برای حل مشکل در پیش بگیریم. قرار شد مدیرکل بحران استانداری این موارد را به تهران منعکس بکند و از آنجا جمعبندی شده و نتیجه را به ما اعلام کنند.
یعنی قضیه به پایتخت کشور هم کشیده شده است؟
بله، همین الان هم مدیرکل بحران استانداری در تهران است و قرار است علاوه بر دیگر موضوعات استان که در جلسه وزارتخانه مطرح میکند صورتجلسه و دیگر مدارک موضوع موشهای روستای نجفآباد را هم به ایشان بدهیم تا آن را در جلسه مطرح کند.
آیا چنین موضوعی که موشها زندگی مردم را مختل کنند در دیگر جاهای کشور تاکنون رخ داده است که شما بتوانید از تجربیات آنها کمک بگیرید؟
ما از ورود سایر جوندهها به زندگی مردم گزارشاتی را گرفتهایم اما این نوع موش که در نجفآباد وجود دارد و به نام جربیل شناخته میشود در جایی دیگر از کشور مشاهده نشده است. این موش همهچیزخوار است و دندانهای نیش خاصی دارد که مدام در حال رشد است و بههمین دلیل نیاز دارد همیشه در حال جویدن باشد. ما این ترس را داریم که اگرچه این موجودات مواد غذایی به حد نیاز خودشان را در بافت جانوری پیدا میکنند اما خداینکرده فضای روحی و روانی و ترس و ارعابی برای مردم ایجاد کنند. همچنین این موشها ممکن است مشکلات بهداشتی برای مردم ایجاد کنند چون به دلیل فعالیتشان در زیرزمین چندین چاه فاضلاب را پر کردهاند. مثلا در یک خانهای که ما مورد بررسی قرار دادهایم سهبار چاه فاضلاب حفر شده اما توسط موشها پر شده است.
چطوری این کار را میکنند؟
این موشها در عمق یک تا ۱/۵متری زمین زندگی میکنند و داخل چاههای حفرشده را با سوراخکردن و تراشیدن زمین از خاک پر میکنند.
راهکارهای مقابلهای شما با این معضل چیست؟
در چند زمینه موضوع را مورد توجه قرار دادیم، یکی اینکه در درازمدت فاضلاب روستا را تجمیع کنیم. برای راهکار موقت هم در برنامه داریم که چاههای فاضلاب از سه، پنج تا ۱۰متر عمق داشته باشند. چون این موشها حداکثر در عمق یک و ۱/۵متری زمین زندگی میکنند، به همین دلیل باید چاهها را عمیقتر حفر کنیم و همچنین با سنگچینی و عایق بتونی جلو تخریب چاهها را بگیریم.
اما در برخی موارد اهالی روستا گزارشهایی دادهاند و گفته شده این موشها حتی بتون را هم سوراخ میکنند.
نه توانایی سوراخکردن و تخریب بتون را ندارند. اما خانههای گچی و خشتوگلی را بهراحتی سوراخ میکنند. همچنین دومین راهکار ما این است که انبارهای علوفه روستا و دامداری سنتی را از وضعیت کنونی دربیاوریم، اعتبارهایی را هم از جهادکشاورزی گرفتهایم تا روش نگهداری سنتی دام به صنعتی تغییر پیدا کند. کار دیگری که در طرحهای مطالعاتی برای مقابله با این بحران در دست بررسی و اجراست تخریب کامل بافت قدیمی و حمل نخالههای آن به خارج از روستاست. اقدام دیگری که قصد انجامش را داریم هم اختصاص ۴۰۰میلیونتومان وام مسکن به همه خانوادههای ساکن در روستا یعنی بهازای هر خانواده دومیلیونتومان برای بهسازی خانههاست تا امکان ورود این موشها به خانههای مردم نباشد.
آیا طرح انتقال کامل روستا از این محل نیز در دستور کار است؟
نه، فعلا منتفی است تا اینکه ببینیم نتیجه این طرحها به کجا میرسد. البته طرح هادی روستا را بهگونهای آمادهسازی کردهایم تا کسانی که قصد ساختوساز جدید دارند با مقداری فاصله معین از محل کنونی و نقاط مورد نفوذ موشها این کار را انجام دهند. یک وام کامل نوسازی هم با همین هدف برای کل روستا در نظر گرفتهایم.
آیا موشها به زیرساختهای روستا هم آسیبی وارد کردهاند مثل تخریب لولههای آب یا سیمهای برق و...؟
بله در برخی نقاط لولههای پلاستیکی را از بین بردهاند و بههمین دلیل همه لولههایی که از این بهبعد در روستا به کار گرفته میشود فلزی خواهد بود.
مجموعا برای حلکردن کامل این معضل چه مقدار بودجه مورد نیاز است، آیا محاسبهای در اینباره انجام دادهاید؟
هنوز گروه کارشناسی نتیجه نهایی محاسبات خود را به ما ندادهاند. اما برنامههایی که جهت مقابله با این معضل در دست اجرا داریم به این شرح است: اصلاح محل نگهداری دامها، ازبینبردن و خارجکردن بافت فرسوده، تجمیع شبکه فاضلاب روستا بهصورت کامل، کفسازی مناسب برای همه خانههای روستا تا جلو نفوذ موشها گرفته شود. در درازمدت هم بر اساس طرح هادی روستا بهمرور بافت مسکونی را به نقطهای با فاصله از محل کنونی خواهیم برد. همینطور تغییر کامل دامداری سنتی به صنعتی از دیگر برنامههای ما در این زمینه است.
راهکار مشخص و مستقیمتان برای ازبینبردن این موشها یا دفع آنها از روستا چه بوده است؟
یک مساله مهم در وهله اول آموزش همگانی به مردم برای رعایت نکات بهداشتی و... است. اما پیش از این و در سال ۸۹ دستگاههایی به ما پیشنهاد شد تا از طریق امواج صوتی موشها را از خانههای مردم دور کنیم که گفته میشد تا یک کیلومتر آنها را فراری میدهد، اما خیلی کاربرد و تاثیری نداشت. راهکار دیگر تلهگذاری مستقیم یا خرید موش از مردم است. تا هر کس تلاش کند با گرفتن و تحویل آنها از تعداد این موشها در روستا کم کند.
راهکار دیگری که به ما پیشنهاد شده است گوشتخوارکردن آنها برای ازبینبردنشان بهوسیله خودشان است. البته این روش ممکن است مشکلاتی هم ایجاد کند اما از راهکارهای در حال بررسی است. بر اساس این روش تعداد ۱۰، ۱۵ تا از موشها را در محلی مثل قوطیهای حلبی نگهداری میکنند و به آنها غذا میدهند تا با هم زندگی کنند، بعد در ادامه جیره غذای آنها را قطع میکنند و به این شیوه آنها شروع به خوردن همدیگر میکنند بعد که تعداد آنها به دو یا سه عدد رسید آنها را رهاسازی میکنند تا بقیه موشها را بخورند. بر اساس شنیدههای ما این شیوه درباره این موشها انجام شده و موفقیتآمیز خواهد بود.
روش دیگر هم عقیمکردن است و از راهکارهای پیشنهادی به ماست. اما عمدهترین کار ما همان راهکار موقت است که خود مردم با اصلاح یکسری امور مثل بهسازی خانهها و انبار و... جلو موشها را بگیرند تا بعد با یک راهکار اساسی برای خشکاندن کامل ریشه این جانوران اقدام کنیم.
در یک مورد هم گویا این موشها به یک گوسفند زنده حمله کرده و گلوی آن را جویدهاند درست است؟
بله، اما موضوع خیلی جدی نبود و آسیب چندانی به این گوسفند وارد نشد.
منبع: روزنامه شرق
بله درسته ، دیګه این به مسئولین و محققین مربوطه ... حرفی بود که در متن عنوان شده بود .
تازه اون سمپاشی ای هم که در دوره ی اول انجام شده بود می تونه در این امر دخیل باشه ... و همین طور ، در قوی کردن این موش ها به پاسخګویی به مواد شیمیایی قوی تر . همون طور که انسانی که یه قرص مثل استامینوفن مصرف می کنه و کم کم بهش عادت می کنه و دردش خوب نمیشه و باید بیشتر مصرف کنه یا مواد مخدر و ... یا مثل سوسک ها که بعد از مدتی به سم قبلی مقاوم میشن .، این هم هونطور ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)