حمايت از محرومين:
در جهت نفى تعصبات قومى، خط مشى حمايت از محرومين و بيچارگان نيز قرار دارد. اين گروه که عمدتا بردگانى از مردان و زناناند طبق قوانين حاکم، زير پوشش حمايتى هيچ قوم و قبيلهاى نبودند و لذا از کليه حقوق اجتماعى و سياسى محروم مىشدند و به دليل ساخت سياسى خاص دوران جاهلى و نيز ناتوانىهاى گوناگون اين افراد، امکان پىريزى جامعهاى مستقل را هم نداشتند.
در چنين شرايطى، مخالفت پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله با تبعيضها و قومگرايىها و از سوى ديگر، حمايت از محرومان، سبب جذب اين گروه به اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله مىشد و بدينترتيب گروه کثيرى بر محور رسول خدا صلى الله عليه و آله وحدت اجتماعى و سياسى پديد مىآوردند. در واقع، محتواى فکرى دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا و کرامت انسانى و نيز مقتضاى عملکرد او، نقش يک ابزار پويا براى ايجاد وحدت اسلامى نوين را ايفا کرد.
اين اعلام حمايت و جانبدارى که به تدريج دامنه پوشش آن نيز گسترده مىشد، توانست نيروهاى خسته و گريزان، ستمديده و درگير ترديدهاى فکرى را به مرکزى واحد هدايت کند و پايههاى وحدت دينى را استوار سازد.
ب) نقش بيتالله
با نظرى به رويدادهاى تاريخ اسلام بعضى راهحلهاى ديگر نيز به چشم مىآيد که در آنها به نحوى از ظرفيت و مقتضيات موجود جامعه آن زمان در جهت تحقق وحدت اسلامى بهرهبردارى شده است.
در اين باره تاثير کعبه مکرمه و کيفيت استفاده پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله از آن به عنوان يکى از ابزارهاى ارزشى وحدتساز شايان توجه است چه اين که: «ان اول بيت وضع للناس للذى ببکة مبارکا و هدى للعالمين.» (آلعمران /96)
پيامبر صلى الله عليه و آله از موقعيت مکانى مکه و فرصت زمانى ايام حج در مقطعى که تمام مردم جزيرةالعرب به آن جا مىآمدند بهره مىبرد تا دعوت توحيدى خود را به مهتران و بزرگان قبايل ارائه دهد. در متون تاريخى نام قبيلههاى «بنىحنيفه»، «کنده»، «بنىصعصعه»، «کلب» و ديگران را در فراخوان حضرت مىبينيم و حتى گرايش مردم يثرب به اسلام هم از طريق همين تدبير در استفاده از موقعيت خانه خدا و موسم حج بوده است: «جعل الله الکعبة البيت الحرام قياما للناس.» (مائده /97)
ميزان کارآمدى اين عامل در تمايل و کشش تودهها به سوى پيامبر به قدرى بود که کفار و مشرکان را کاملا در موضع انفعالى قرار مىداد. آن گونه که پيش از آغاز مراسم براى جلوگيرى از شعاع نفوذ پيام نبى صلى الله عليه و آله به مشورت مىپرداختند تا مناسبترين شيوههاى تبليغى و روانى را براى تغيير اذهان مخاطبان و مردم به کار گيرند. شعارهاى روانى - سياسى آنها اين بود: «و قالوا يا ايها الذى نزل عليه الذکر انک لمجنون.» (حجر/6)
و مهم اين است که در تبليغاتشان، روح تعصبهاى نژادى و قومى موج مىزد: «و يقولون ائنا لتارکوا الهتنا لشاعر مجنون». (صافات /36)
3 - راهبردهاى اجتماعى و فردى
الف) حميت عربى و حس مشترک
بهرهبردارى پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله از اخلاق و خصوصيات روحى عرب جاهلى در جهت اهداف توحيدى و به ويژه تحقق وحدت اسلامى، يکى ديگر از راهبردهاى ارزشى به شمار مىآيد.
ظرفيتهاى روحى جامعه آن زمان در تمامى شرايط اجتماعى خاص خود تنيده شده بود و پيوندى مستحکم با پيشينه تاريخىاش داشت؛ سعى پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود که قابليتها را به سمت مطلوبيتهاى موردنظر هدايت کند و به نوعى، آميزههاى اخلاقى نوينى به وجود آورد. بدينسان پيامبر عزيز از اين امکانات اخلاقى و روحى براى پديدآورى يک همگرايى دينى و استحکام علايق مشترک اعراب در جهت آرمانهاى امت واحده استفاده مىکند.
روحيه تعصب و حميت عربى، تعهد و وفاى به عهد و پيمان، شجاعت و دلاورى يا ميهماننوازى، نمايانگر شاخصههاى اجتماعى اعراب جاهلى شده است: «اذ جعل الذين کفروا فى قلوبهم الحمية حمية الجاهلية...» (فتح /26)
و در همين حرکت پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله اصلاح و بهسازى ارزشهاى حاکم در چارچوب نظام ارزشى اسلام را يکى از کليدهاى رويکرد اتحاد اسلامى مىداند. به اين صورت که تعصب به قوم و قبيله، حفظ و بزرگداشت منزلت عشيره و رؤسا و بزرگان آن و نيز واکنش در حمايت از افراد طايفه (که معمولا به نحو صريح يا ضمنى توام با گونهاى تعهد و پيمان بود) بارها و بارها در تاريخ اسلام سبب حمايت از حضرت در مواضع مختلف و اصولا، زمينه تشکيل اولين وحدت سياسى و علنى اسلام تلقى مىگردد. پيامبر صلى الله عليه و آله خود مىفرمود: «ما نالت منى قريش شيئا اکرهه حتى مات ابوطالب.» (8)
به هر حال، چنين بيعتهايى نه تنها در محدوده داخلى که بيشتر در تعهد قبايل نسبت به يکديگر نيز کاربرد داشت و طبق رسوم جاهلى تا زمان اعلام انصراف همپيمان يا همپيمانان به قوت خود باقى مىمانده است. و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از همين طريق ديگران را دعوت به اسلام مىکرد و در طول تاريخ مکرر بين حضرت و افراد يا گروهى از ياران، پيمانهاى گوناگونى منعقد مىگرديد که تکرار آن حاصلى جز فراگيرى دامنه وحدت اسلامى نداشت. شبيه آنچه در «عقبه اولى»، «عقبه ثانيه»، «بيعت در غزوه بدر»، «بيعت رضوان» و غير آنها روى داد.
شجاعت و دليرى اعراب که ريشه در وضعيت خاص آن جامعه و نيز مسايل جغرافيايى و طبيعى داشت، هيچگاه به صورت مطلق از ناحيه پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله مطرود و مذموم دانسته نشد بلکه اين روحيه خاص نيز در مسير اصلاح و امور پسنديده و صحيح قرار گرفت. و بدون ترديد اين امر در گسترش حاکميت سياسى اسلام که فقط در طى ده سال، بيش از هشتاد غزوه و سريه را در پرونده خود جاى داده، تاثير بسزايى داشته است.
حضرت، در جنگهاى بسيارى ضمن تجليل و تمجيد از روحيه شجاعت و سلحشورى سربازان اسلام، ارزشمندى آن را در محدوده عبادت و تقواى الهى مورد سنجش و مقايسه قرار مىداد و بدينسان شيوه تعديل و تصحيح ويژگىهاى اخلاقى اعراب را برمىگزيد مانند: «ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين» از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله در تقويت و اصلاح روحيه مهماننوازى اعراب نيز مىکوشد که اين نيز سبب جذب فزونتر افراد به قلمرو مسلمانان است.
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله مسلمين را امر به سخاوت و بخشش اموال و انفاق دارايىهاى خود مىکرد بر مبناى: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون...«(آل عمران /92) و خود مىفرمود: «فاحسنوا صحبة السلام بالسخاء...» نيز در دوره اوليه تکون جامعه اسلامى از انصار مىخواست مهاجران را مورد حمايت قرار دهند و مسلمانان مدنى هم با توجه به همان روحيه خاص اجتماعى، (که اکنون صبغه دينى هم پيدا کرده بود) چنين کردند تا آن جا که براى اسکان مهاجران در خانههاى خود به قرعهکشى روى آوردند: «والذين تبوء و الدار والايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم ولا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و يؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة و من يوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون». (حشر /9)
بدينترتيب بهرهورى پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله از اين ظرفيت روحى که با صحه گذاشتن و تعديل دينى همراه بود، سبب شد تا وحدت اسلامى، هر روز با اقتدار بيشترى همراه باشد و به مرور زمانى، تسرى يابد. البته نزد اسلام، اصل تعدد در مليت و اقوام نفى نمىشود اما ستيزهجويى و ايجاد تشتت در وحدت سياسى و وفاق عمومى جامعه اسلامى نيز مورد قبول نيست. چه اين که: «انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا...» (حجرات /13) بدين ترتيب چنانچه تعصب در مسير پايبندى بر غير حق و تهى شدن از ارزشهاى دينى و انسانى و تنها به صرف تکيه بر قوميت و ملىگرايى باشد، مورد پذيرش دين و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيست: «ليس منا من دعى الى عصبية». (9)
علاقه مندی ها (Bookmarks)