بهره ورى از ظرفيتهاى اجتماعى:
در نتيجه پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله با طرح پيمان برادرى انصار و مهاجران، از ظرفيت خاص چارچوب اجتماعى جامعه عربى (که حمايت از همپيمانان خود بوده) در جهت اهداف تحقق امت واحده بهره برد و اين موفقيت بارز پيامبر صلى الله عليه و آله نه تنها باعث تعجب افرادى چون ابوسفيان شد، که حتى آثار و پيامدهاى اين مساوات اسلامى تا مقدم داشتن اموال و دارايىها نسبت به يکديگر پيش رفت. مورخان نقل مىکنند که در جريان برادرى مهاجر و انصار، پيمانى بسته شد که شامل مشارکت در ميراث هم بود و در همين راستا رويداد تقسيم غنايم جنگى «بنىالنضير» از بهترين نمونههاست.
به هر حال، سراسر وقايع تاريخ اسلام گوياى شواهدى است که نقش پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله را در جلوگيرى از افتراق صفوف مسلمين و متقابلا بهرهورى ابزار وحدت اسلامى نشان مىدهد و اين دستور آشکار قرآن بود که: «ولا تکونوا کالذين تفرقوا واختلفوا...» (آلعمران /105) تلاش پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله در ايجاد وحدت به اوج کوششهاى ممکن، مىرسد و چون آرمان وحدت را يکى از رسالتهاى الهى بعثت خود مىداند؛ و رنج تفرق مؤمنان بر او گران مىآيد و سخت مهربان و هواخواه آنان است، پس در اين راه تمام توان خود را به کار مىبرد که: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رءوف رحيم.» (توبه/128) و شايد به همين دليل است که خود مىفرمايد: «ما اوذى نبى مثل ما اوذيت.» (6)
راهکار سازگارى و همدلى: موضوع «اصلاح ذات البين» و سفارشها و موضعگيرىهاى پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله پيرامون آن نيز، در رديف راهکارهاى ايجاد برادرى قرار مىگيرد:
«... و فى الخبر عن ابى ايوب قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يا ابا ايوب الا ادلک على صدقة يحبها الله و رسوله قال: بلى. فقال رسولالله: تصلح بين الناس اذا تفاسدوا ... و فى راويه تسعى فى صلاح ذات البين اذا تفاسدوا و تقرب بينهم اذا تباغضوا.» (7)
و نيز نقل شده که درباره آيه اخوت از پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله پرسش کردند، فرمود: مزد آن کس که در برقرارى آشتى ميان مردمان بکوشد؛ برابر مزد کسى است که در راه خدا پيکار کند. (8)
بدين ترتيب يکى از اين شيوهها را در تصميمى که پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله مبنى بر «اصلاح ذات البين» در مورد تقسيم غنايم جنگ بدر مىگيرد، مشاهده مىکنيم. قطعا فقدان قانون خاص تقسيم غنايم و نيز عدم آمادگى تربيتى و اخلاقى کامل مسلمانان آن دوره، عواملى بود تا در وحدت پوياى جامعه اسلامى ايجاد خلل کند. از اينرو، پيامبر صلى الله عليه و آله مامور به اصلاح امور و حفظ يکپارچگى ملت مىشود و مؤمنان نيز موظف به رعايت همدلى و تبعيت از رسول اکرم صلى الله عليه و آله که: «فاتقوا الله و اصلحوا ذات بينکم و اطيعواالله و رسوله ان کنتم مؤمنين.» (انفال /1)
پيامبر صلى الله عليه و آله به گونهاى اختلافزدايى مىکند که شقاقى (هر چند ناچيز) در پيکره وحدت دينى مسلمين سر برنياورد؛ چنان که مورخان نقل کردهاند، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله حتى براى گروهى هم که در جنگ حاضر نبودند سهمى از غنيمت قرار مىداد. (9)
جالب توجه است که پيش از آغاز جنگ بدر، پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله با وجود اعلام حمايت عدهاى از مهاجران، در انتظار اعلام رضايت انصار مبنى بر آمادگى جهاد نبرد با دشمن است؛ چون محتواى قرارداد انصار با پيامبر صلى الله عليه و آله درباره دفاع از حضرت در داخل شهر مدينه بود و نه همراهى در جنگهاى خارج، لذا پيش از حرکت به دنبال راى و نظر انصار بود و پس از اطمينان از يارى آنان آماده کارزار مىگردد.
اين امر در واقع نشان از اهتمام پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله به رعايت سنتهاى اجتماعى و ملاحظه شرايط خاص سياسى زمان دارد. (10)
تفوق به جاى تفرق:
رويداد ديگرى که در جريان جنگ احد شاهديم دستورى است که قرآن به پيامبر صلى الله عليه و آله مىدهد مبنى بر عدم ملامت پارهاى مسلمانان به سبب فرار از جنگ و در برابر، بخشودن آنها و سعى در اميدوار ساختن و همکارى به گونهاى که جذب جامعه اسلامى شوند و در مسير اصلاح و تربيت روحى قرار گيرند: «فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فى الامر ...» (آلعمران /159)
قطعا يکى از ريشههاى اصلى چنين تصميم پسنديدهاى، همخوانى با وحدت و يکپارچگى سياسى امت اسلام بوده است تا از اين طريق پيشاپيش زمينه افتراق بين گروههاى مسلمان (به علت طرد افرادى از مبارزين که در جريان جنگ دچار خطا و تخلف شدند) و ساير اقشار جامعه، محو شود.
در همين جنگ است که به نقل تاريخ؛ جوان مسلمان ايرانى پس از وارد آوردن ضربهاى بر افراد سپاه دشمن مىگويد: «خذها و انا الغلام الفارسى» (اين ضربت را تحويل بگير که منم يک جوان ايرانى) اما پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله او را خطاب و عتاب نمود که چرا نمىگويى منم يک جوان انصارى؟! و منظور آن است که به اين وسيله هم، آهنگ برانگيخته شدن تعصبات قومى ديگر را خاموش، و وحدت صفوف اسلام را حفظ کند و هم، ملاک افتخار و ارزش را از محور قوم و نژاد و مليت به دين و مکتب و ارزشهاى توحيدى بازگرداند.
بدينسان حضرت از هر عاملى براى نگهدارى تفوق اجتماعى و جلوگيرى از تفرق استفاده مىکرد و حتى در جريان تخريب مسجد ضرار!
حفظ وفاق ملى:
سياست پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله درباره ويران کردن مسجد ضرار دقيقا به قصد ايجاد يک مانع مؤثر براى جلوگيرى از ظهور شکاف سياسى در جامعه اسلامى بود تا پياپى، وفاق ملى آسيب نبيند.
بر اين اساس، پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله حتى در آخرين سفارشهاى خود به امت اسلامى نيز چنين مىگويد: «ايها الناس، ان دماءکم و اموالکم عليکم حرام الى ان تلقوا ربکم، کحرمة يومکم هذا، و کحرمة شهرکم هذا...» و نيز در آخر خطبه دارد که: «... ايها الناس اسمعوا قولي و اعقلوه، اعلموا ان کل مسلم اخ للمسلم و ان المسلمين اخوة.» (11)
علاقه مندی ها (Bookmarks)