7 ـ 10. عدم تقیّد به وجود لوازم اضافى
در برخى روایات آمده است که پیامبر اکرم… تقیدى به وجود سفره و لوازم آن نداشت و غذا را روىزمین نهاده و تناول مىکرد،32 به ویژه در صورتى که چیزى یافت نمىشد تا آن را به عنوان سفره یا در حکمسفره قرار دهد. به عنوان مثال، روزى یکى از انصار مقدارى خرما براى حضرت هدیه آورد و چون در خانه ظرفىنیافتند، حضرت با لباسِ خود زمین را جارو کرده و فرمود: اینجا بریز؛ به خدا قسم اگر دنیا نزد خدا به قدر بال مگسى ارزش داشت چیزى از آن را به کافر و منافق نمىداد.33
7 ـ 11. خوردن با دست
در راستاى پرهیز پیامبر اکرم… از هرگونه رفتارى که به گونهاى شائبه تشبّه به سلاطین و اهل کبر راتقویت مىکرد، آن حضرت هنگام غذا خوردن نه همچون آنان از دو انگشت، بلکه ـ بسته به اقتضاى مورد ـ از سه یاچهار انگشت و گاه از تمام دست یا هر دو دست براى تناول غذا بهره مىجست.34 امام صادق(علیه السلام) دراین خصوص فرموده است: پیامبر اکرم…، همچون عبد مىنشست و دست بر زمین مىنهاد و با سه انگشت غذا مىخورد؛ او همچونجبابره با دو انگشت نمىخورد.35
طبرسى نیز در توصیف این معنا گفته است: پیامبر اکرم… با سه انگشت ابهام و دو انگشت کنار آن، و گاه با کمکگیرى از انگشت چهارمى و [گاه] باتمام دست غذا مىخورد، و با دو انگشت نمىخورد و مىفرمود: خوردن با دو انگشت [همچون] خوردن شیطانىاست.36
7 ـ 12. اسراف گریزى
پیامبر اکرم… پس از صرف غذا، انگشتانى را که با آنها غذا خورده و باقىمانده غذا به آنها چسبیدهبود، و همچنین باقىمانده غذاى ظرف را مصرف کرده و دست خود را پس از خوردن غذا و پاک کردن تمام انگشتان،با دستمال پاک مىکرد و مىفرمود: «معلوم نیست که برکت در کدام انگشت [نهاده شده] است».37 آن حضرتدرباره مصرف غذاى مانده در ظرف نیز مىفرمود: «بیشترین برکت در آخر غذاست».38 از امام صادقعلیهالسلام نیز نقل شده است که فرمود: پیامبر اکرم… ظرف غذا را مىلیسید و مىفرمود: کسى که چنین کند گویا به اندازة غذاى آن ظرف،صدقه داده است.39
بنا به روایت دیگرى از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر اکرم… مىفرمود: آن گاه که یکى از شما پس از خوردن، غذاى باقىمانده در انگشتان را بلیسد خداوند خطاب به او مىفرماید: برکت خداوند برتو باد.40اینکه لیسیدن انگشتان یا ظرف غذا منشأ برکت دانسته شده، مىتواند ناشى از آن باشد که در این کار به نوعى شکرنعمت و پرهیز از اسراف و کفران نعمت، نهفته است و از این رو، صاحب چنین عملى مشمول «لئن شکرتملازیدنّکم»41 مىشود.
بنا بر روایتى دیگر، پیامبر اکرم… ظرف غذا را مىلیسید و مىفرمود آخر غذا بیشترین برکت رادارد، و فرشتگان بر کسانى که چنین مىکنند درود فرستاده، براى وسعت روزى آنان دعا مىکنند. و چنین کسىحسنهاى دوچندان دارد.42
از آنجا که حکمت لیسیدن انگشتان توسط پیامبر… و دیگر معصومان… پس ازصرف غذا، پرهیز از اسراف، و اداى شکر نعمتهاى الهى بود، آنان قبل از پاک شدن کامل دستان از غذا، آنها را بادستمال پاک نمىکردند. بنا به نقل عیاشى امام صادق(علیه السلام) فرمود:
پدرم اکراه داشت از اینکه دستانش را در حالى که چیزى از غذا بر آن مانده بود، پاک کند مگر پس از مکیدن انگشتان توسطخود ایشان یا کودکى که حضور داشت، و این به خاطر تعظیم [و رعایت حرمت] غذا بود.43روشن است که این گونه رفتارها براى تواضع در برابر خداوند، رعایت عظمت و حرمت رزق او، پرهیز از تشبّه به ملوکو رفتار جباران بوده است.44
7 ـ 13. رعایت بهداشت غذایى
از جمله ویژگىهاى مهم پیامبر اکرم… توجه به بهداشت در ابعاد مختلف بود. در همین راستا، درخوردن و آشامیدن نیز نمودهاى این امر دیده مىشود. به عنوان مثال، ایشان بر شستن دستها، هم قبل و هم بعد ازغذا، بسیار تأکید مىکرد، به ویژه که در آن عصر، معمولاً غذا را با دست تناول مىکردند. بنا بر روایتى، آن حضرتفرموده است: شستن دستها قبل و بعد از غذا موجب از بین رفتن فقر و جلب روزى است.45
و در برخى روایات نیز بر داشتن وضو قبل و بعد از غذا تأکید شده است.46 بنا بر نقل امیرالمؤمنین(علیه السلام)،پیامبر اکرم… فرمود: کسى که مىخواهد فزونى در خیر یابد، هنگام حاضر شدن غذا وضو سازد.47و در روایتى دیگر، فرمود: وضو قبل از غذا موجب نفى فقر، و وضوى بعد از غذا موجب نفى جنون و موجب صحت بینایى است.48 و نیز فرمود:کسى که قبل از غذا وضو سازد با وسعت روزى زندگى کرده و از بیمارى جسم رهایى مىیابد.49
نمود دیگر بهداشت غذایى در سیره نبوى…، تأکید حضرت بر بهداشت ظرف آب و غذاست. بنا برروایتى از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر اکرم… دوست داشت که از ظروف شامى که از شام برایشهدیه مىآوردند، آب بنوشد50 و مىفرمود که: «این، نظیفترین ظرفهاى شماست».51
همچنین آن حضرت در ظروف چوبى، پوستى و سفالى، و هم در کف دو دست آب مىنوشید و مىفرمود: «هیچظرفى تمیزتر از کف دست نیست».52 پیش از این گذشت که توصیه و عمل حضرت بر نوشیدن با کف دودست باید در کنار توصیه و عمل حضرت بر شستن دستان قبل از خوردن و آشامیدن مورد توجه قرار گیرد.
بنا بر بعضى روایات، پیامبر اکرم… از اینکه کسى در مشک را خم کرده و آب بنوشد نهى مىفرمودو خود نیز چنین نمىکرد و مىفرمود: این عمل آن را بدبو و متعفن مىکند.53 گفته شده که این نهى ممکناست ناشى از دو چیز باشد: نخست، اینکه ممکن است در چنین حالتى حیوانى که داخل مشک رفته، به این وسیلهداخل دهان شود.
دوم، ـ چنانکه ذیل روایت تصریح شده ـ ممکن است به سبب بدبو شدن آب مشک در نتیجه خمشدن و کثیفى و آلودگى تدریجى قسمت خم شده باشد، چرا که با وجود مرطوب بودن مشک و خم شدن یک قسمتو مرطوب ماندن طولانى و مکرر دهانة آن، امکان کثیفى و عفونت آن قسمت بیشتر است.54 و این، نکتهبهداشتى ظریفى است.
پیش از این، اشاره به روایتى شد که طبق آن، پیامبر اکرم… هنگام تنفس در اثناى نوشیدن آب،ظرف آب را از مقابل دهان دور کرده و پس از تنفس، آن را مجدداً به دهان نزدیک مىکرد،55 و این مىتواند ازتوجه آن حضرت به ظریفترین اصول بهداشتى و تربیتى حکایت کند، زیرا تنفس در ظرف آب، به ویژه اگر دیگرى نیزبخواهد از آن بنوشد، با ادب و اصول بهداشتى، همخوان نیست.
نتیجه
مىتوان با تأمل در آنچه گذشت به این حقیقت دست یافت که رفتار به ظاهر طبیعى و سادهاى که موجودات زنده چونانسان و حیوان در آن مشترکند، مىتواند از آداب و قواعدى برخوردار باشد که انسانهاى برجستهاى چون انبیاء ـ ازجمله پیامبر خاتم… ـ و نیز امامان معصوم(علیهم السلام) مقید به رعایت آنها بودهاند. این رفتار طبیعى وساده نیز همچون دیگر نمودهاى حیات این بزرگان، جلوة توحیدى داشته و مقدمة حرکت و سلوک معنوىشان بودهاست.
در نوع غذا، تنوع، مقدار، زمان و چگونگى مصرف آب و غذا، آداب دقیق و قابل تأملى وجود داشته که براىبشر امروز از ضرورىترین دستورات زندگى دنیایى است. بشر ناچار از تغذیه است و بسیارى از مشکلات بهداشتى ـ وحتى روانى ـ او به دنبال سوء رفتار او در تغذیه پدید مىآید، و معصومان(علیهم السلام) در سیره و سخن خود تلاشداشتهاند الگوهایى ثابت و ماندگار در این باره از خود برجاى نهند.
پی نوشت:
1 «کانصلى الله علیه وآله اذا أکل سمّی...» (طبرسی، همان، ص 27).
2 برقی، همان، ج 2، ص 398.
3 «و کانصلى الله علیه وآله اذا وضعت المائدة بین یدیه قال: بسم اللَّه، اللهم اجعلها نعمة مشکورة نصل بها نعمة الجنة»؛ «و کانصلى الله علیه وآله اذا وضع یده فى الطعام قال: بسم اللَّه، اللهم بارک لنا فى ما رزقتنا و علیک خلفه» (طبرسی، همان، ص 27 و مجلسی، همان، ج 16، ص 242-241).
4 «و کان صلى الله علیه وآله اذا شرب بدء فسمّى و حساحسوة و حسوتین ثم یقطع فیحمد اللَّه ثم یعود فیسمّى ثم یزید فى الثالثة، ثم یقطع فیحمداللَّه فکان له فى شربه ثلاث تسمیات و ثلاث تحمیدات...» (طبرسی، همان، ص 31 و مجلسی، همان، ج 16، ص 246).
5 «الحمدللَّه منزل الماء من السماء و مصرف الامر کیف یشاء، بسم اللَّه خیر الاسماء» (طبرسی، همان، ص 151 و مجلسی، همان، ج 16، ص 475).
6 و عن علىعلیهالسلام: «تفقدت رسول اللَّهصلى الله علیه وآله غیر مرة و هو یشرب الماء، تنفس ثلاثا، مع کل واحدة منهنّ تسمیة إذا شرب، و حمد اذا قطع» (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 130، ح 453).
7 و عن رسول اللَّهصلى الله علیه وآله انه کان اذا شرب اللبن قال: اللهم بارک لنا فیه و زدنا منه، و إذا شرب الماء قال: الحمدللَّه الذى سقانا عذبا زلالاً برحمة، و لم یسقنا ملحا أجاجا بذنوبنا» (همان، ح 456).
8 و عن ابى جعفر و ابى عبداللهعلیهماالسلام انهما قالا: «ثلاث انفاس فى الشراب افضل من نفس واحدة.» و کرها أن یتشبّه الشارب بشرب الهیم، یعنیان الابل الصادیة، لاترفع رؤوسها من الماء حتى تروی» (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 130، ح 454).
9 عن ابن عباس: «ان النبىصلى الله علیه وآله کان اذا شرب تنفّس مرّتین» (همان).
10 «... و کان صلى الله علیه وآله ربّما شرب بنفس واحد حتى یفرغ» (طبرسی، همان، ص 31).
11 . و عن رسول اللَّهصلى الله علیه وآله انه مرّ برجل یکرع فى الماء بفیه، یعنى بشربه من اناء أو غیره من وسطه، و قال: «أتکرع ککرع البهیمة؟ ان لم تجداناء فاشرب بیدیک، فانهما من أطیب آنیتک» (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 130، ح 451).
12 . و عنه صلى الله علیه وآله انه قال: «مصوّا الماء مصّاً و لا تعبّوه عبّا، فان منه یکون الکباد» (همان، ح 452 و طبرسی، همان، ص 31).
13 . «و کانصلى الله علیه وآله لایتنفس فى الاناء اذا شرب، فان أراد أن یتنفس، أبعد الاناء عن فیه حتى یتنفس» (طبرسی، همان، ص 31).
14 . «کانصلى الله علیه وآله اذا اکل سمّى و یأکل بثلاث اصابع و ممایلیه و لا یتناول من بین یدى غیره» (همان، ص 23 و 28).
15 . «و کانصلى الله علیه وآله إذا أکل مع القوم، کان أول من یبدء و آخر من یرفع یده» (همان، ص 23).
16 . «و کان صلى الله علیه وآله إذا أکل اللحم لم یطأطىء رأسه الیه و یرفعه الى فیه ثم ینتهشه انتهاشاً» (همان، ص 30).
17 . «فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ... فِى جَنَّاتِ النَّعِیمِ...» (واقعه(56) آیه 8)؛ «وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ فسلام لک من اصحاب الیمین...» (همان، آیه 90)؛ «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً...» (انشقاق (84) آیه 7).
18 . «... و کان یمینهصلى الله علیه وآله لطعامه و شرابه و اخذه و اعطائه، فکان لا یأخذ الا بیمینه، و لا یعطى الا بیمینه، و کان شماله لما سوى ذلک من بدنه، و کان یحبّ التیمّن فى کل اموره: فى لبسه و تنعّله و ترجّله...» (طبرسی، همان، ص 23).
19 . روینا عن جعفر عن ابیه عن آبائهعلیهمالسلام: «ان رسول اللهصلى الله علیه وآله نهى عن الشرب و الاکل بالشمال، و أمر أن یسمّى الشارب اذا شرب، و یحمده اذا فرغ، یفعل ذلک کلما تنفس فى الشراب أو ابتدء او قطع» (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 130، ح 447).
20 . و عن رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «انه نهى أن یأکل أحد بشماله او یشرب بمشاله، او یمشى فى نعل واحد. و کان یستحب الیمین فى کل شىء» (همان، ج 2، ص 119، ح 399 و نیز ر.ک: نوری، همان، ج 16، ص 228، باب کراهة الاکل و الشرب و التناول بالشمال مع عدم العذر).
21 . ... عن معاویة بن وهب عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام: «ما أکل رسول اللَّهصلى الله علیه وآله متّکئا منذ بعثه اللَّه عز و جل نبیّاً حتى قبضه اللَّه الیه متواضعاً للَّه تعالی....» (کلینی، همان، ج 6، ص 164، ح 175؛ طبرسی، همان، ص 23 و 27 و مجلسی، همان، ج 16، ص 242 و ج 41، ص 130، ح 41).
22 . ... عن محمد بن مسلم قال: دخلت على ابى جعفرعلیهالسلام ذات یوم، و هو یأکل متکئاً، و قد کان بلغنا أن ذلک یکره، فجعلت انظر الیه، فدعانى الى طعامه، فلما فرغ، قال: یا محمد، لعلکترى ان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله ما رأته عین و هو یأکل متکئاً منذ بعثه اللَّه الى أن قبضه؟ ثم ردّ على نفسه فقال: لا واللّه ما رأته عین و هو یأکل متکئاً منذ بعثهاللّه الى أن قبضه...فیختا را التواضع لربه عز و جل...» (کلینی، همان، ج 8، ص 129، ح 100؛ شیخ طوسی، الامالی، ج 2، ص 629 و مجلسی، همان، ج 16، ص 277، ح 116 و ج 40، ص 339، ح 25).
23 . ... عن ابى خدیجه قال: سأل بشیر الدهان ابا عبداللَّهعلیهالسلام و انا حاضر، فقال: هل کان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله یأکل متکئاً على یمینه و على یساره؟ فقال: ما کان رسول اللَّهصلى الله علیه وآلهیأکل متکئاً على یمینه و لا على یساره، ولکن کان یجلس جلسة العبد. قلت: و لم ذلک؟ قال: تواضعاً للَّه عز و جل» (کلینی، همان، ج 6، ص 271، ح 7 و مجلسی، همان، ج 16، ص 262، ح 53).
24 . ... عن المعلى بن خنیس قال: قال ابوعبداللَّهعلیهالسلام : «ما أکل نبى اللَّه و هو متکىء منذ بعثه اللَّه عز و جل، و کان یکره أن یتشبه بالملوک، و نحن لا نستطیع ان نفعل» (کلینی، همان، ج 6، ص 272، ح 8).
25 . و کانصلى الله علیه وآله یقول: «انما أنا عبد آکل کما یأکل العبد و أجلس کما یجلس العبد» (یحصبی، همان، ج 1، ص 86).
26 . ... عن جابر عن ابى جعفرعلیهالسلام قال: «کان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله یأکل أکل العبد، و یجلس جلسة العبد، و کان یأکل على الحضیض و ینام على الحضیض» (کلینی، همان، ج 6، ص 271، ح 6؛ برقی، همان، ج 2، ص 457، ح 387 و مجلسی، همان، ج 16، ص 262، ح 55).
27 . ... عن ابى جعفرعلیهالسلام، قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «خمس لا أدعهنّ حتى الممات: الأکل على الحضیض مع العبید، و رکوبى على الحمار مؤکفا، و حلبى العنز بیدی، و لبس الصوف، و التسلیم على الصبیان، لتکون سنّة من بعدی» (شیخ صدوق، الأمالی، ص 130 و مجلسی، همان، ج 16، ص 215، ح 2).
28 ....عن ابن عباس: «کان صلى الله علیه وآله یجلس على الارض و یأکل على الارض ویعتقل الشاة، و یجیب دعوة المملوک على خبز الشعیر» (طبرسی، همان، ص 16 و مجلسی، همان، ج 16، ص 222، ح 19).
29 . ...عن ابى بصیر عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «کان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله یأکل اکل العبد، و یجلس جلوس العبد و یعلم انه عبد» (برقی، همان، ج 2، ص 456، ح 386 و مجلسی، همان، ج 16، ص 225، ح 29).
30 . «و کان صلى الله علیه وآله کثیراً اذا جلس لیأکل أکل ما بین یدیه و یجمع رکبتیه و قدمیه کما یجلس المصلّى فى اثنتین، الا أنّ الرکبة فوق الرکبة و القدم على القدم، و یقول صلى الله علیه وآله: أنا عبد آکل کما یأکل العبد، و اجلس کما یجلس العبد» (طبرسی، همان، ص 27).
31 . و عن رسول اللَّه صلى الله علیه وآله انه نهى عن ثلاث أکلات: أن یأکل احد بشماله، او مستلقیاً على قفاه، او منبطحاً على بطنه» (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 119، ح 399).
32 . «و روى أن رسول اللَّه صلى الله علیه وآله لم یأکل على خوان قطّ حتى مات...» (همان، ص 28).
33 . مجلسی، همان، ج 16، ص 284، ح 133.
34 . «و یستعین بالیدین جمیعاً» (طبرسی، همان، ص 29 و نیز ر.ک: تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 119، ح 402).
35 . ... عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام: «کان رسولاللَّه صلى الله علیه وآله یجلس جلسة العبد و یضع یده على الارض و یأکل بثلاث اصابع، و ان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله کان یأکل هکذا، لیس کما یفعل الجبّارون، أحدهم یأکل باصبعیه» (کلینی، همان، ج 6، ص 297، ح 6؛ برقی، همان، ج 2، ص 442 و مجلسی، همان، ج 63، ص 414).
36 . و کانصلى الله علیه وآله یأکل باصابعه الثلاث، الابهام و التى تلیها و الوسطی، و ربما استعان بالرابعة، و کانصلى الله علیه وآله یأکل بکفّها کلها و لم یأکل باصبعین و یقول: ان الأکل باصبعین هو أکلة الشیطان» (طبرسی، همان، ص 28).
37 . «و کانصلى الله علیه وآله اذا فرغ من طعامه، لعق اصابعة الثلاث التى اکل بها، فان بقى فیها شىء عاوده فلعقها حتى تنظف، و لا یمسح یده بالمندیل حتى یلعق اصابعه واحدة واحدة و یقول: انه لا یدرى فى اى الاصابع البرکة» (همان، ص 30).
38 . «و کانصلى الله علیه وآله یلحس الصحفة و یقول: آخر الصحفة اعظم الطعام برکة» (همان).
39 ....عن عمرو بن جمیع عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «کان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله یلطع القصعة و یقول: من لطع قصعة فکأنما تصدق بمثلها» (کلینی، همان، ج 6، ص 297، ح 4؛ برقی، همان، ج 2، ص 443، ح 318 و شیخ حر عاملی، همان، ج 16، ص 496، ح 1).
40 . ... عن ابىعبداللَّهعلیهالسل م قال: قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله:«إذا اکل احدکم طعاماً فمصّ اصابعه التى أکل بها، قال اللَّه عز و جل: بارک اللَّه فیک» (برقی، همان، ج 2، ص443، ح 315).
41 . ابراهیم (14) آیه 7.
42 . و عنهصلى الله علیه وآله انه کان یلعق الصحفة، و قال: «آخر الصحفة اعظمها برکة. و ان الذین یلعقون الصحاف تصلى علیهم الملائکة و یدعون لهم بالسعة فى الرزق، و للذى یلعق الصحفة حسنة مضاعفة.» و کانصلى الله علیه وآله اذا أکل لعق اصابعه حتى یسمع لها مصیص (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 120، ح 405).
43 . عن جعفر بن محمدعلیهالسلام قال: «کان أبى یکره أن یمسح بالمندیل و فیها شىء من الطعام تعظیماً له، الا أن یمصّها أو یکون الى جانبه صبّى فیعطیه انامله یمصّها» (همان، ج 2، ص 120، ح 406).
44 . همان.
45 . ابوالقاسم الکوفی، فى کتاب الاخلاق، عن رسول اللَّهصلى الله علیه وآله، انه قال: «غسل الیدین قبل الطعام و بعده ینفى الفقر و یجلب الرزق» (نوری، همان، ج 16، ص 269، ح 11).
46 . گفتنى است که برخى اندیشمندان وضو در این روایات را به معناى لغوى آن، یعنى شستن دستها دانستهاند (ر.ک: سید مرتضی، الأمالی، ج 2، ص 58).
47 . ... ان علیّاعلیهالسلام قال: قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من سرّه أن یکثر خیر بیته فلیتوضاً عند حضور طعامه» (الجعفریات، ص 27؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 358 و نوری، همان، ج 16، ص 267).]90[
48 . سهل ابن ابراهیم مروزى عن موسى بن جعفرعلیهالسلام عن ابیه عن جدّه متصلا قال: قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «الوضوء قبل الطعام ینفى الفقر، و بعده ینفى اللمّ و یصح البصر» (قضاعی، مسند الشهاب، ج 1، ص 205 و ر.ک: قطبالدین راوندی، الدعوات، ص 142).
49 . قال جعفرعلیهالسلام عن ابیه عن آبائه عن علىعلیهالسلام قال: قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من توضأ قبل الطعام، عاش فى سعة، و عوفى من بلوى فى جسده» (فضل اللَّه راوندی، النوادر، ص 222).
50 . ... عن طلحة بن زید عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «کان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله یشرب فى الاقداح الشامیة یجاء بها من الشام و تهدى لهصلى الله علیه وآله» (کلینی، همان، ج 6، ص385، ح 1 و مجلسی، همان، ج 16، ص 268، ح 79).
51 . ...عن طلحة بن زید عن ابى عبداللَّهعلیهالسلام قال: «کان النبىصلى الله علیه وآله یعجبه ان یشرب فى الاناء الشامی، و کان یقول: هذا انظف آنیتکم» (کلینی، همان، ج 6، ص 386، ح 8 و مجلسی، همان، ج 16، ص 286، ح 80).
52 . «و کانصلى الله علیه وآله یشرب فى الاقداح التى یتخذ من الخشب، و فى الجلود، و یشرب فى الخزف، و یشرب بکفّیه، یصبّ فیهما الماء و یشرب و یقول: لیس اناء اطیب من الکف» (طبرسی، همان، ص 31).
53 . «و کانصلى الله علیه وآله یشرب من افواء القرب و الاداوى و لا یختنثها اختناثاً و یقول: «ان اختناثها ینتنها» (همان).
54 . و عن رسول اللَّه صلى الله علیه وآله: أنه نهى عن اختناث الاسقیة، و هو أن یثنّى افواه القرب ثم یشرب منها. و قیل ان ذلک نهى عنه لوجهین: احدهما انه یخاف أن تکون فیها دابّة أو حیّة فتنساب فى فم الشارب، و الثانى ان ذلک ینتنها (و هو الاحسن) (تمیمى مغربی، همان، ج 2، ص 129، ح 448).
55 . «و کان صلى الله علیه وآله لا یتنفّس فى الاناء اذا شرب، فان أراد أن یتنفس أبعد الاناء عن فیه حتى یتنفس» (طبرسی، همان، ص 31).
محمدرضا جبارى/ دکترى علوم قرآن و حدیث.
منبع : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921024001425
علاقه مندی ها (Bookmarks)