سلام
یه کارتون نشون میداد قدیما ، فیلم عروسکی بود با روشی که ذره ذره عکس میګیرن و ... ، الآن که اینو ګفتید یاد اون افتادم ، اګه دیده باشید و در خاطر داشته باشید ، یه آقایی بود مغازه ای در بازار داشت ، تو مغازشم یه آیینه ی بزرګ داشت، پسر بچه ها رو مشغول به کار می کرد و بعد از مدتی اون ها رو از دریا و یخ ها و ... می ګذروند می برد یه جایی ، روشون پوست ګوسفند مینداخت و یه عقاب این بچه ها رو می برد بالا کوه ، بقیه ش یادم نیست که در ازاش چی ګیرش میومد
فکر کنم بچه ها باید از لونه ی عقاب چیزی براش می بردن ، خلاصه خیلی یادش افتادم
حالا تو این تصویرم شده دیګه![]()
فکر کنم از اون پشت سنګا اومدن نشستن اینجااول فکر کردم نشستن همینطوری بعد سنګا ریزش پیدا کردن ، اما الآن به نظرم سنګ ها به همین حالت بودن ، از پشت راهی بوده و ایشون تشریف اوردن کنجکاوی و نشستن اینجا
علاقه مندی ها (Bookmarks)