سلااااااام!اینم از طنزهای من!بخندین ها!
- اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم ماکارونی رو هم مثل برنج میکارن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اونجوری نگاه نکنین دیگه بچه بودم الان میدونم که درخت داره)
-
یه دخدرخاله گودزیلا (دهه هشتادی) دارم بهم میگه یا باربی برام میخری یا دیگه بهت اجازه نمیدم واسم شیر داغ كنی...![]()
یکی به من بگه من چجوری خودمو بكشم؟؟؟
- بچه بودم بابام گفت بشین موهاتو آلمانی بزنم. گند زد تو سرم مجبور شد از ته بزنه بعدش گفت طوری نیست حالا آمریکایی شد!!!
- من هر وقت حوصله ام سر می ره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی می دم با این مضمون : جنازه رو قایم کردم، حالا چیکار کنم؟
شاید باورتون نشه ولی یه بار یه نفر اس ام اس زد : بیار زیر پل اوتوبان همت چالش کنیم...
- بابام هروقت گوشیش زنگ می خوره به من میگه برو بیارش.... یه جورایی با رکس احساس همزادپنداری می کنم!
- دقت کردین تپل ها از لاغرها مهربونترن؟؟
.
.
.
.
فقط باهاشون چیپس نخورید وگرنه گند میزنن به نتیجه گیری بالا!
- بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!!!!!!! خدا وکیلی راست میگه نمی دونم چرا اینو نفهمیدم! چند وقتیه خیلی خنگ شدم!!!
- یکی از دوستام زده تو کار پرورش کرم خاکی حالا یکی بخواد ازش بخرهچی باید بگه ؟ سلام آقا ، کرم داری ؟؟؟
- یکی از پروژه های مهمونی رفتن تو عید تشخیص بادوم از تخمه ژاپنیه...
- ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﻨﻢ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﻮﭼﯿﮏ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ،ﺻﺎﺑﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻓﺘﺎﺩ ﮐﻒ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﻣﯽ ﺷﺴﺘﻤﺶ ...
- ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺑﻬﻢ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﯾﻪﺗﺨﻤﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ ﺍﻧﻘــــﺪ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ...
- یه عدد بین 10 تا 20 انتخاب کن. اون عدد رو با 32 جمع کن. حاصل رو ضرب در 2 کن.حاصل رو منهای 1 کن.حالا چشماتو 5 ثانیه ببند.
همه جا تاریک شد . درسته؟؟؟
ما اینیم دیگه...
- یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،کلی آدم بیگناه اینجا هست !
- ﻭﺿﻌﯿﺘﻢ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯾﻪ ﮐﻪ:
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺣﻤﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﯾﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﭘﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ
ﺑﻌﺪﺵ ﻣﯿﺮﻡﺩﻭﺵ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ!
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﯾﻬﻮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﮕﻢ:
ﻋــــﻪ!ﻣﺮﺳﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺁﺏ
ﻣﯿﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ!
ﻭ…ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ...
کلا دارم از دست میرم خودم میدونم...
- یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده ی نامه با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند نامرد...![]()







پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)