دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36

موضوع: سؤالات ادبیات

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7459
    Array

    پیش فرض پاسخ : سؤالات ادبیات


    سلام و وقت بخیر


    1. '' حال قلب جفا دیده '' چطور میشه اضافه ی استعاری ؟

    همون طور که میدونیدتو استعاره، مشبه به جایگزین مشبه میشه. البته ناگفته نمونه عکسشم امکان پذیره و این هم استعاره هست.
    اضافه استعاری نوعی استعاره هست که مشبه و یکی از اجزای مشبه به یا ویژگی های اون به صورت ترکیب اضافی کنار هم میان.
    اما نکات این ارایه،
    اولا که باید حواسمون باشه ترکیب اضافی هست نه وصفی.دوم اینکه کلمه اولمون یا همون جزیی از مشبه، واقعا مرتبط به اسم بعدی نیست
    یه مثال، دل سخن: سخن به انسان تشبیه شده که کلمه انسان حذف شده، جای مشبه و مشبه عوض شده (مبنای استعاره بودن) ، دلو به عاریت گرفتیم از انسان(مبنای اضافه بودن)

    سوال شما: حال قلب جفا دیده......دوتا ترکیب داریم البته اگر اشتباه نکنم : حال قلب و قلب جفا دیده. جفا دیده یک صفت هست.....(یا سوالاتون خیلی سخته یا من همه چی یادم رفته!!!
    ، یه کم به اینکه قلب جفا دیده وصفی باشه شک کردم!) میمونه حال قلب که قلب به انسانی تشبیه شده، حال و احوالو ازش گرفتیم و جابه جا شده...شاید خیلی جالب نباشهیا فکر کنین که این واژه خیلی عادی هست و کلمه "احوال" به خیلی موارد نسبت داده میشه اما اگر در صفت بودن جفا دیده شک نکنیم فکر نمیکنم خارج این باشه
    به بیان دیگه اگر صد در صد عنوان شده که اضافه استعاری هست،خیلی کم این برداشتو میشه داشت و درواقع اضافه استعاری ضعیف هست.



    2. ارتباط این دو بیت رو متوجه نمیشم اونم چون معنی بیت دوم رو دقیق متوجه نمیشم :

    کشیدند در کوی دلدادګان / میان دل و کام دیوارها

    طره ی پریشانش دیدم و به دل ګفتم / این همه پریشانی بر سر پریشانی

    پریشان اول صفت برای طره هست، نامنظم
    پریشان دوم یعنی اشفته حالی یا تشویش خاطر
    پریشان سوم یعنی انسان پریشان(فقط صفت اون انسان به کار برده شده در شعر)

    با این تفسیر معنیش میشه :زلف پریشان او را دیدم و به خودم گفتم این اشفتگی خاطر به دلیل زلف پریشان معشوق است.


    3. غرقه ی وهمیم ورنه این محیط / از تنک آبی کناری بیش نیست ، معنی :

    یه پیشنهاد البته اگه قابل بدونین همچنین اگر این سوالتونم برمیگرده به قرابت معنایی
    برای قرابت معنایی لازم که نیست بیتو به طور صد معنی کنین که هیچ، به نظر من واجب موکده!
    که خیلی مواقع حتی 50 از بیت هم معنی نکنین. چون فرضا برای کنکورممکنه با
    ابیاتی مواجه بشین که تا حالا ندیدین و اگر از قبل تمریناتتون جوری باشه که به معنی تکیه میکردین، مسلما جدا از بار روانی منفی که ممکنه بهتون دست بده
    که بیت جدیده و معنیشو نمیدونین، ممکنه واقعا بیت سنگینی باشه و به راحتی معنیش مشخص نشه. درنتیجه شخصا فکر میکنم اولا موضوع تمام متنای کتابای ادبیات
    تو ذهنتون باشه. دوم هم اینکه سعی کنین با پیداکردن بعضی ارایه ها که تو فهم شعر کمک میکنن مثل استعاره تشخیص تشبیه استفهام مجاز کنایه ایهام به طورکلی ارایه های معنوی که با معانی بازی میکنن، مفاهیمو حدس بزنین. مورد بعد اینکه معنی چندتا از کلماتیو پیدا کنین که اصل شعرو میرسونن و با این موارد گزینه هارو بررسی کنین
    البته بازم عرض کنم مشروط به اینکه کنکور و امتحانا مد نظرتون باشه

    حالا اجراش میکنیم تو این بیت!
    غرقه وهم: اضافه استعاری
    محیط:به معنای اقیانوس، استعاره از اگاهی و تصورات و ....
    کنار: به معنی ساحل هست
    تنک اب: اب کم عمق


    امیدوارم توضیحات جوابگو سوالاتون بوده باشن
    ببخشید اگر ایراداتی داشتن، خوشحال میشم مشکلاتشو حتما عنوان کنین

    ویرایش توسط چکامه91 : 5th January 2014 در ساعت 03:34 PM

    و همه ی ما خاطره ایم.....


  2. 11 کاربر از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •