دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: اسم های کردی به همراه معنی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32328
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : اسم های کردی به همراه معنی


    • دلژین (باصفا زندگی کردن)
    • زانا (دانا)
    • دیلان (نوعی رقص کردی)
    • دلنیا (دلگرم و مطمئن)
    • دلووان (مهربان)
    • دیانا (، اسم دخترانه نام شهری درعراق، نام الهه رومی)
    • دیمەن (چشم‌انداز)
    • دژئاگر(آتش قلعه)
    • دلدار(عاشق-زنده دل)-تخلص شاعر
    • دینا(پسندیده)

    ر[ویرایش]


    • رازاوه (آراسته،تروتمیز)
    • راژانه (نام گیاهی داروی)
    • روجا (آفتاب،در پارسی میانه مورد استفاده قرار میگرفت)
    • روجیار (جمع آفتاب)
    • روژآوا (غروب، غرب)
    • روژا (روزها)
    • روژان (روزها)
    • روژانو (روز نو)
    • روژبین (راهنما و هدایت کننده روز)
    • روژدا (مادر زندگی)
    • روژه (الماس)
    • روژیار (میانجی روز و روشنایی)
    • روژیا (یکی از روزها، اسم مشترک)
    • روژیتا (مانند روز و روشنی)
    • روژینا (چشم انداز روشنایی،روژین)
    • روژ (خورشید) Roj
    • روژین (خوروَش)
    • روناو ( آب زلال)
    • روناک (روشنا)
    • ریژنه (باران تند در هنگام آفتاب)
    • روناهی (تابناک)
    • رونیاس (روناس)
    • ریژین (هوش)

    ز[ویرایش]


    • زارا (پسندیده)
    • زریان (بادجنوب)(بهمن)
    • زوزان
    • زیرین

    ژ[ویرایش]


    • ژوان(میعاد گاه عاشق و معشوق)
    • ژیا (زنده)
    • ژیانا (زندگی،حیات)
    • ژین (زندگی)
    • ژینا (زندگی)
    • ژیلا
    • ژینو (زنده)
    • ژیار
    • ژیوار (زی بان/بانی زندگی)
    • ژینوس
    • ژه نیار
    • ژاله
    • ژیله

    س[ویرایش]




    سارینا - sarina

    • ساریژ
    • سایدا
    • سروه
    • سادیا
    • سوژین
    • سازان
    • سەیران
    • سکالا
    • سروشت (طبیعت)
    • سروه (نسیم)
    • ستران
    • سنور(مرز)
    • سوزان
    • سوکار (نام کوهستانی در کردستان)

    ش[ویرایش]


    • شاین (شاهدانه)
    • شنیان (وزیدن نسیم،آرزو کردن،خنده نوزاد)
    • شونا (نوعی گیاه،اثر)
    • شیلان (نسترن)
    • شلیر (۱. سوسن ۲. لاله)
    • شوخان (=شوخ و شنگ)
    • شنو (نسیم / اشنویه)
    • شنه (نسیم آرام و دلپذیر بهاری)
    • شەپول (موج، آبخیز)
    • شەمام
    • شەرمین (شرمگین، با شرم و حیا)
    • شەوبو (شب بو، نام گل)
    • شیلان (نام نوعی درخت)

    ف[ویرایش]


    • فرمیسک (=اشک)
    • فینک (=خنک و دلچسب)

    ق[ویرایش]


    • قاسپه(=آواز کبک)
    • ڤیان (=عشق)

    ک[ویرایش]


    • کازیوه (سپیدی صبح تا آنجا که همه افق را فراگیرد)
    • کیژان (جمع دختران)
    • کالێ (=دختر چشم آبی با گیسوان طلایی)
    • کانی (=چشمه)
    • کانیاو ( چشمه اب)
    • کەژال (=آهو، گونەای از واژه خەزال=غزال، اصل این واژه عربی است.)[نیازمند منبع]
    • کویستان (=کوهستان)
    • کوردستان (=کردستان)

    گ[ویرایش]


    • گلاریس (زلف تابیده،موی بافته شده به زیبایی و آراستگی)
    • گیوا (جذاب و گیرا)
    • گلاره(چشم،حبه ی انگور)
    • گەلاویژ (ستاره شباهنگ،نوعی ستاره که درشبهای تابستان نمایان میشود)
    • گولاله (لالە،گل)
    • گزنگ (پرتو خورشید)

    م[ویرایش]


    • مژان (مژگان،مژه)
    • میدیا (سرزمین ماد)
    • مزگین (مژده)
    • مهرایین

    ن[ویرایش]


    • نینا (اینها)
    • نازار(دوست داشتنی)
    • نالین
    • ناسکی
    • ناسکول
    • نساره
    • نەشمیل (زیبا و دلکش،خوشگل،زیبا اندام)
    • نه شمین
    • نەرمین (دلپذیر، مهربان)
    • نیاز (دعا)
    • نیان (لطیف، دلپذیر)
    • نیشتمان (میهن،دیار)

    و[ویرایش]


    • وریا (آگاه)
    • وارش (بارش)
    • وینه (تصویر،عکس،منظره)
    • وه نه وشه (نوعی گل)

    ه[ویرایش]


    • هالان (ویژیگی دختر به لخاظ زیبایی،سروصدا)
    • هانا (امید،بینایی،خواهش)
    • هانه (تحریک کردن، اینک)
    • هایا (هوشیار،زیرک و باهوش)
    • هورا ( درکردی غوغا و در اوستایی به معنایی نوشیدنی مست کننده یادشده است.)
    • هورین (صدای جریان شدید آب)
    • هیدی (آرام،صبور)
    • هیدیکا (به آهستگی)
    • هاوین (تابستان)
    • هەلاله (لاله)
    • هیرو (گل ختمی)
    • هیشو (خوشه)

    نام‌های پسران[ویرایش]

    ئا[ویرایش]


    • ئاراز (آراز: اَرَس)
    • ئاسو (افق)
    • ئاسوس
    • ئاکار
    • ئاکام (عاقبت، سرانجام)
    • ئاکو (قلهٔ کوه)
    • ئاگرین (آتشین، نام یک کوهستان)
    • ئالان بلند، با حرمت، سخن دلنشین (نام کوهستانی در کردستان)
    • ئاوات (امید)
    • ئارتین ( شعله و گرمای آتش)
    • ئارمین ( منسوب به آرام-پسر کیقباد)
    • ئازا ( دلاور، همریشه با آزاد)
    • ئەگید ( دلاور، اصل این واژه ترکی است)
    • ئەلەند ( تیغ آفتاب، نخستین پرتو بامدادی خورشید)
    • ئەردەلان ( اردلان)
    • ئەردەوان ( اردوان)
    • ئەژدەر ( اژدر)
    • ئەویندار ( عاشق)
    • ئاهورا

    آ[ویرایش]


    • آرتین
    • آریوان (آتش وان-وان:نام شهری در کردستان ترکیه)
    • آروین (آتش عشق-اوین: به معنی عشق )
    • آرشین
    • آمیار
    • آوات
    • افران
    • هورامان
    • آسو

    ب[ویرایش]


    • بریار (عهد و پیمان، تصمیم)
    • باگرو ( تندباد)
    • باهوز ( گردباد)
    • بەلین ( پیمان)
    • بەهیز ( نیرومند)
    • بەرزان ( بلندپایه)
    • بەرهەم ( ثمرە)
    • بەتین ( آتشین)
    • بهنوش (گوارا، بهترین نوش دارو)
    • بلیسه ( شعله، اخگر)
    • بلیمەت ( دلاور)
    • بروسک ( جرقه)
    • بروا ( ایمان)
    • بریار ( تصمیم)
    • بوران ( بوران)
    • بیرکو (باهوش ، هوشمند)

    پ[ویرایش]


    • پیمان ( عهد ) {یک شخصیت مهم بوده }
    • پژمان ( هراسان و افسرده دل « همریشه با پ ه شیو»)
    • پارسیا (اهالی پارس)
    • پەژار (افسردەدل)
    • پەشیو (هراسان و افسردەدل «همریشه با پژمان»)
    • پشتیوان (پشتیبان)
    • پشکو (شکوفە)
    • پیشەنگ

    خ[ویرایش]


    • خوشناو (نامدار،نیک نام)

    د[ویرایش]


    • داژیار (روزی ،قدرت)
    • داوین (دامنه کوه)
    • دالاهو (برگرفته از کوهی در کرمانشاه)
    • دانیار ( بخشندە)
    • دارا
    • دەرسیم (برگرفته از منطقه درسیم در ترکیه)
    • دیار (دیار، پیدا)
    • دیاری
    • دیلمان(برگرفته از سرزمینی که مابین گیلان و مازندران قرار دارد)
    • دیمەن (چشم‌انداز)

    ر[ویرایش]


    • راژور (جایی بالا،حاکم)
    • روژیار (آفتاب،زمانه)
    • روژمان (اندیشه نورانی،مانند روز)
    • روژهات (روزها)
    • راژان
    • راویژ(تدبیر)
    • روژند(نور خورشید)
    • رامان (در شگفت )
    • ریبوار (رهگذر)
    • ریوان (رهگذر)
    • ریباز (راه و شیوه)
    • ریناس (رهشناس)
    • ریبین (رهشناس، دورنگر، راهبین، دوراندیش، آینده نگر)
    • ریبین (دورنگر، راهبین)
    • ریکەوت (کردی)
    • ریزان (وارد، ماهر)
    • رزگار (رستگار، آزاد)
    • روژان

    ز[ویرایش]


    • زاگروس (زاگرس اصل این واژه یونانی است.)
    • زال (حکمران، چیره)
    • زانا (دانا)
    • زانیار (دانشور)
    • زمناکو (نام کوهستانی در کردستان)
    • زیلان (کردی)
    • زانکو (دانشکده؛ دانشگاه ،دانش طلب)
    • زوران (تلاش، کشتی)
    • زوراب (کردی)
    • زریان (نام یک نوع باد)
    • زیبار
    • زەردەشت

    ژ[ویرایش]


    • ژیار (زندگی شهرنشینی)
    • ژیکان (قطره ی باران)
    • ژیوار (زندگی)نام روستایی در منطقه اورامانات(وجه تسمیه روستا یعنی مکانی برای گذران بهتر زندگی)
    • ژاوەرو (ژاورود)
    • ژوان (گفتگوی عاشقانە)
    • ژیر (هوشمند، همریشه با واژه «زیرک»)
    • ژیلەمو (اخگر)
    • ژیوار (تمدن)گذر زمان یا زندگی
    • ژیوان(نگهبان زندگی)
    • ژیهات (کاردان، ماهر)
    • ژیهات (شایسته،لایق)

    س[ویرایش]


    • ساکو (کوه بدون گیاه،ساده و بی آلایش)
    • سایمان (مانند سایه)
    • سوران (نام یکی از منطقه های وسیع کردستان همچنین با اضافه شدن+ی=سورانی ؛نام یکی از لهجه های معروف در کردی)
    • سیپان (بلندی مانع باد، نام دوکوه در کردستان)
    • سارو
    • ساکار (پاک و ساده)
    • ساکو (بی الایش)
    • سامال (آسمان بی ابر)
    • سه یوان(کوهی در ایلام)
    • سامرەند
    • سەردار (سردار)
    • سەنگاو
    • سەرکەوت (پیروز)
    • سەرکو
    • سیامه ند ( برگرفته از افسانه ی کردی "خَج و سیامند"، سیامند عاشق خَج (خدیجه) میشود و در راه این عشق هر دو جان می سپارند)
    • سیروان (نام رودی در منطقه هورامان تخت - کردستان)
    • سوران (نام نوعی لهجه ی مادری کردی سورانی - کرد سوران)
    • سردشت (به مکانی رویایی گفته میشود همانند بهشت سرسبز،نام شهری کردنشین در آذربایجان غربی)
    • سیوان (سایبان،چادر)
    • سیروان

    ش[ویرایش]


    • شالیار (همدم شاه )
    • شاهو (نام یه کوه در کامیاران)
    • شیروان
    • شمِال
    • شیرکو
    • شورش
    • شیوان
    • شوان (چوپان)
    • شڤان

    ک[ویرایش]


    • کاویار (مراد،آرزو)
    • کژوان (کوهنورد)
    • کواژین ( کو زندگی؟ )

    م[ویرایش]


    • ماردین (نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه)
    • مامش (نام طایفه ای بزرگ در مکریان کردستان)
    • ماژان (بزرگان،همچنین مکانی در شهرستان بیرجند)
    • میدیا (تلفظ انگلیسی از نام ماد)

    ن[ویرایش]


    • نارین
    • نیان (نازک و لطیف)
    • نیهاد (نهاد،هدف و مسیری)
    • نوژن (درخت کاج)

    و[ویرایش]


    • وریا (هوشیار)
    • وانیار (باسواد)
    • وارو (رهگذر)

    ه[ویرایش]


    • هژار (بینوا،فقیر،تنگ دست.آزاده)
    • هژیان (ارزنده،شایان ارزش)
    • هیرش (یورش،هجوم و حمله)
    • هیژا (گرامی)
    • هیمن (آرام)
    • هیوا (امید)
    • هاوری ( همراه)
    • هاوراز (همراز)
    • هەلمەت (هجوم ناگهانی، دگرگون‌شده واژه عربی حَملة)
    • هەژار (ندار و فقیر)
    • هیمن (متین،نجیب)
    • هەلکەوت (فراز-رونده، چیره)
    • هەلگورد
    • هەلو (آله، عقاب)
    • هەردی
    • هەورام (برگرفته از اورامانی، نام مردمی از سرزمین دیلمان که به غرب ایران مهاجرت نمودەاند) اسم دیگر حضرت ابراهیم
    • هەوراز ( فراز و نشیب)
    • هیژا ( گرامی، محترم)
    • هیرش (یورش)
    • هیوا ( امید)
    • هوزان (آوازەخوان) هو به معنای خدا و زان مخفف دانش است این اسم بهتر است به معنای خدای دانش و زانیاری تعبیر شود(همچون:شاهو=شا مخفف شاخ و هو به معنای خداپس شاهو یعنی کوه بلند یا خدای کوه های اطراف )
    • هومەر
    • هیدی (آرام،ساکت) باوقار، خوش رفتار
    • هەندرین ( نام کوهستانی در کردستان)
    • هوگر ( علاقەمند)





    توجه. اسامی بالا از سایت ویکی بدیا اورده شده.
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  2. 2 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •