بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
سلام
خب راهکارهایی که بنده در دید و بینش خودم نسبت به افرادی که درس و تحصیلات رو برای خودشون بسیار مهم می دونن و این رو برتری خودشون نسبت به دیگران جلوه میدن ، شامل این موارد میشه :
1. اساسی و اصولی کار کردن این موارد مربوط به شیوه های تربیت فرزندان ما میشه از بدو تولد تا ... ، و بهترین راهکار در این موارد رو اسلام در اختیار بشر قرار داده که احتیاج به تحقیق و تفحص داره .
2. ذهنیت هر شخص اللخصوص در این ارتباط با محیطی که فرد در اون بزرګ شده منشأ میګیره اعم از خانواده ای که فرد در اون رشد می کنه ، افرادی که در اطراف می بینه و دوستانی که با اون ها در ارتباطه و ... ، از این رو خانواده ها ( والدین ) باید مراقب این محیط ها باشن که دید صحیح حول این موضوع رو از فرزندشون نګیره !
3. رفتار و طرز فکر پدر و مادر در کودکی نقش اصلی رو برای هر کس ایفا می کنه که باید نسبت به اون خیلی محتاطانه برخورد بشه ! زمانی که ذهنیت خود والد اینګونه باشه ( درس رو اولویت در هر چیز بدونه و بسیار به اون بها قائل بشه ) از فرزند انتظار خاصی نیست ، این والدین هستند که اګر نسبت به تحصیلات ذهنیت درستی ندارند باید مواظب باشند که ذهنیت صحیح رو برای فرزند ایجاد کنند نه اینکه منتقل کننده و تحمیل کننده ی افکار و عقاید خودشون به فرزند باشن ، اللخصوص در ابتدای تحصیل کودک خیلی تأثیر ګزار هست . ( حرفی که پدر بنده در اول دبستان به من ګفتن همچنان در ذهنم می چرخه ! )
4. بخش ناخودآګاه انسان هم قابل تأمل هست که بخشی از اون به محیط مربوطه که ګفتم و بخش دیګه به رفتار والدین .
تا اینجا به شکل ګیری کودکی فرد مربوط بود که این خواست والدین هست و اګر اینطور تصور کنیم که اقدام درستی در این مورد صورت بګیره ، نسل های بعد وضع مناسبتری دارا هستن .
5. تفکر خود فرد و صحبت دیګری که نظراتی خلاف و یا منتفی با شخص مد نظر داشته باشه ، در صورتی که شخص تمایل به بحث و ګفتګو حول این موضوع رو داشته باشه هم کارساز هست ، این کاری هست که شاید از عهده ی ما بر بیاد برای دیګری . ( خودم یه خورده امتحانش کردم )
6. یه راه دیګه هم که بنده پیشنهاد می کنم ، شکستن غرور فرد ( اګر مدارج بالای تحصیلی و ... رو برتری خودش نسبت به دیګران بدونه و به اون غره بشه ! ) به طور ناګهانی هست .
در این مورد یه تجربه ی بسیار بسیار ناچیز داشتم : یکی از دوستانم درس براش در اولویت هر چیز بود و به اندک کسر نمره ( 0.25 ) ناراحت میشد و ګریه می کرد ( البته که مدرک و ... در کار نبود !!) قسمت شد از متن یه فصل کتاب از کلاس امتحان ګرفتم و از قضا ایشون ـ شاګرد اول کلاس ـ چند نمره ای کم ګرفتن و الباقی بماند . هدف بنده هم از ګرفتن چنین امتحانی صرفاً این بود که بچه ها بدونن هر قدر هم بخونیم اون اندازه فهم و دقت لازم رو در هنګام مطالعه نداریم و جا برای بهتر شدن همواره هست . ( چون خودم شخصیتی کاملاً متضاد با دوستم داشتم ) در هر صورت ایشون یه ساعتی ګریه کردن و دبیرمون هم صحبت هایی حول این موضوع عنوان کردن و این امتحان شوکی بود برای ایشون بعد از اون همه نمرات بالا اونم از امتحانی که توسط یه دانش آموز ګرفته شده بود ، کم شدن چندین نمره افت داشت براشون ...
تمام قصدم از بیان این ماجرا این بود که ګاهی لازمه موقعیت هایی برای افراد به وجود بیاریم یا به وجود بیاد تا فرصت فکر در ارتباط با این موضوعات برای شخص فراهم بشه .
راه بسیاره ، اما باید مد نظر داشته باشیم که چه جزو این افراد باشیم چه نباشیم ، خودمون که هم اکنون در حال صحبت حول موضوع هستیم ، هر دیدګاهی که صحیح هست رو بپذیریم و در بطن خودمون نسبت بهش به یقین برسیم ، این بهترین شیوه هست چرا که ما دید صحیح رو داشته باشیم موجب میشم دیګران هم شاید شاید الګو بګیرند و در کل هر کس خودش رو بسازه کم کم در جامعه هم فرهنګ سازی شکل می ګیره !
شرمنده خیلی نوشتم ، در حد دید خودم پاسختون رو دادم . ببخشید نیمی از پست ها رو فرصت نکردم مطالعه کنم ، برا همین فقط پرسش شما رو از یک نظر پاسخ دادم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)