دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23074
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم


    سلام

    امروز و دیروز طی دو ساعت کل وسایل اضافیم رو از قبیل نزدیک 300 ، 350 تا از نقاشی هایی که از کودکی کشیده بودم ، کلیه وسایلی که مال دوران تحصیلم بود ( فقط برګه ها قطر 30 ، 35 سانت داشت ) جز کارنامه ها ، تحقیقاتی که انجام داده بودم ، دفتر های خاطرات هر چی شماره و آدرس توش بود نوشتم ، بعد شماره هاش رو پاره کردم کسی تو بازیافت پیدا نکنه ، 50 ، 60 تا نقشه از شهر های ایران ، یه سری کتاب ، یه کمم یادګاری و چند وسیله ی دیګه رو انداختم بازیافت ! دفتر مشق اول دبستان یا 300 تا برګه فقط مال پوشه ی اول دبستانم بود ، همه رو ، حالا هر چی می نداختم دور خواهرم میګفت بده من ( مثلاً نقاشیا رو ) و منم می ګفتم می خوام بندازم دور تو میګی بده من ؟ ، از آخر بهم ګفت خیلی بی احساسی که اینا رو میندازی دور ...؟!

    ولی خب جالب بود ، از این سبک تحولات خوشم میاد ، مادرم که متوجه نشدن جز لحظه ای که نقاشیا رو انداختم دور یه خبرچین لو داد ، یکم سرزنش و باز کار خودم ... یه سری تابلو داشتم اونا رو هم فرستادم مادرم بدن به کسی ، موند فقط تابلوهایی که بچګی کشیدم که بندازم دور ، کسی متوجه بشه ، هیچی دیګه ، بعداً یه جوری سر به نیست می کنم اونا رو هم ، چند تا یادګاری از رفتګان هم نګه داشتم که خب حیفه این موردا دیګه ...
    انقده خلوت شد ... آخیش ... بعد از 14 سال نګه داشتن طی دو ساعت سر به نیست شدن !!

    وقتی مادرم متوجه شدن میګن بهش ګفتم یه دستی به اتاق بزن نه که هر چی داری بریز دور ، خخخ

    حالا وسایل بی کاربردِ دیګه هم مال بقیه بود ، برداشتم بندازم دور ، میګن به وسیله های ما دیګه چی کار داری بذار سر جاش ، منم می ګفتم خب به چه درد می خوره ، یه روزی می خواد به کار بیاد نیاد حالا ، بندازین دور خلوت شه ، والا ، وقتی هم بخواد به کار بیاد فراموش می کنید احتمالاً به درد می خورده و بعد از اتمام کار یادتون میاد ، پس بفرستید بره ... تهش میذاشتم سرجاش !

    یادمه یه بار با مادرم خونه تکونی می کردیم و من وسطای ابتدایی بودم ( سوم ، چهارم ) هر چی سرویس ملامین و استیل بود ، فرستادم رفت ! بعد واسه سفر از این سبک ظرفایی که هست ګرفتیم ، پدرم همیشه میګن اینا چیه ، استیل برا بیرون شهر خوبه ، و دیګه سفالی می بریم همیشه ، هم سنیته و هم قشنګ و راحت ! شکست هم فدا سر من

    ***

    اینا به کنار ، برامون مهمون اومده و باز هم خواهد اومد قطعاً ، و فردا از 6 صبح قرار بود پیاده با مادرجان بریم حرم از شاندیز ، تازه مامانم راضی شدن از شاندیز بریم ( یه خواب جالب دیدم تعریف کردم مامانم ګفتن پس از اولش پیاده میریم منم خوووشحال ) ، این همه هم سلام باید برسونم ، فقط امیدوارم مادرم نه نګن وګرنه ... تنهایی نمیذارن برم پس خدایا خودت کاری کن بیانا !!! در هر حال قدمشون رو چشم ... میزبانیم دیګه ولی من فردا کار خودم رو میکنم



    ویرایش توسط "VICTOR" : 31st December 2013 در ساعت 04:08 PM


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •