دانشمندان و ادبشناسان تاجیکستان تحقیق، آموزش و نشر دیوان حافظ را بعد از دههی چهل قرن بیست شروع کردند، زیرا تا قبل از این سالها، رژیم کمونیستی تبلیغ و نشر هر گونه میراث باقیمانده از نیاکان را منع کرده بود. دیوان حافظ چون دیوان سایر شاعران معروف فارسیگوی بعضاً در شکل کامل، گاه گاه به طریق گلچین با الفبای کریل، در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. دانشمندان طراز اولی ــ چون عبدالغنی میرزایوف، خالق میرزازاده، شریفجان حسینزاده، اعلاخان افصحزاده و نادر شنبهزاده ــ مقاله و رسالههای پرمحتوایی دربارهی حافظ و آثار او نوشتهاند و دیوان اشعارش را با مقدمهی مفصل و توضیحات در سالهای گوناگون با تیراژ مناسب چاپ کردهاند. متأسفانه چاپ آثار بزرگان فرهنگ و ادب فارسی، از جمله دیوان حافظ، با این الفبا دچار نواقص نیز بوده است که این موضوع هماکنون در دایرهی بحث ما نمیگنجد. افزون بر دانشمندان نامبرده، ادبیاتشناسان تاجیک ــ یوسف سلیماُف، رحیم هاشم، ولی صمد، سعدالله اسدالله، خدایی شریفزاده، عبدالمنان نصرالدین و... ــ دربارهی آثار و زندگی عارف بزرگ شیراز مقاله، نقد و رساله نوشتهاند. در این میان حافظنامه کتاب استاد اعلاخان افصحزاده را که به مناسبت تجلیل از 650 سالگی تولد حافظ در شهر دوشنبه به نشر رسیده است، میتوان به صورت مجزا ذکر کرد، زیرا این رساله اثر ارزشمندی است که دربارهی زندگی و آثار این شاعر توانا، اطلاعات سودمند و جامعی در اختیار خوانندگان و عاشقان شعر حافظ گذاشته است.

بخارا، دروازه شیخ جلال
تاجیکان در دوران تیموریان با شعر و سرود رودکی و بوی جوی مولیان و هدایای جاودان معنوی به هند آمدند و پرچم اهتزاز زبان و ادب فارسی را تا زمان تجاوز انگلیسیها به این سرزمین، بیگزند، نگاه داشتند و حتا تحکیم و گسترش بخشیدند. در آن روزگار نیز شهرت غزلهای ملکوتی حافظ سرتاسر هندوستان بزرگ را فرا گرفته بود و حتی به دربار حاکم بنگاله ره یافته بود. سلطان غیاث، شاعر را برای مهمانی به بنگاله دعوت میکند ولی شاعر عالینظر این دعوت را نمیپذیرد، اما به پاس این قدرشناسی، غزلی به سلطان نوشته ارسال میکند که آن غزل این است:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود / وین بحث با ثلاله عساله میرود
می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت / کار این زمان ز صنعت دلاله میرود
شکرشکن شوند همه طوطیان هند / زین قند پارسی که به بنگاله میرود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر / کین طفل یکشبه ره صدساله میرود
آن چشم جاودانهی عابدفریب بین / کش کاروان سحر ز دنباله میرود
باد بهار میوزد از گلستان شاه / وز ژالهی باده در قدح لاله میرود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین / خامش مشو که کار تو از ناله میرود7
آنچنانکه در محافل فرهنگی ایران و افغانستان شعر حافظ همواره بر سر زبانها بوده است و در جشن و سورهای رسمی و خانوادگی آوازخوانان ممتاز، اشعارش را سروده و شنوندگان را دستافشان و پاکوبان به رقص میآورند، در تاجیکستان از کوچک تا بزرگ هنرمندی نیست که به غزل حافظ آهنگی نبسته باشد. آوازخوانان معروف آسیای مرکزی، که در تاریخ موسیقی این سرزمین نام جاوید از خود باقی گذاردهاند، چون: استادان شادروان شاهنظر صاحب، احمد باباقل، اکه شریف جوره، آدینه هاشم، معروف خواجهبهادر دهها سرود بر غزلهای حافظ دارند که هنوز در بایگانی موسیقی تاجیک و صدا و سیمای تاجیکستان و شهرهای سمرقند و بخارا نگاه داشته میشوند. در سال 1972 در شهر دوشنبه از 650 سالگی حافظ تجلیل به عمل آمد که در این انجمن بینالمللی از همهی جمهوریهای شوروی سابق و کشورهای ایران، هند، افغانستان و پاکستان حافظشناسان شرکت و سخنرانی داشتند. به همین مناسبت میدان زیبا و نورافشانی در دل پایتخت با نام گلگشت حافظ بنیاد گردید و مقابل در ورودی ساختمان اتحادیهی نویسندگان در ردیف سخنسرایان نامی جهان، پیکرهی حافظ بزرگوار نیز قامت افراخت، که چون اشعار نغز و نمکین وی نشانهی ابدیت و جاودانگی است. این نکته را نیز باید یادآورد شد که دربارهی شهرت و مقام حافظ در اروپا، بهویژه فرانسه و روسیه، عالم پرکار و میهندوست تاجیک استاد شاکر مختار نیز مجموعهمقالهای در نشریه و روزنامههای تاجیکستان و ازبکستان چاپ کرده است، که از ارزش شایستهی علمی برخوردارند. منصفانه باید قضاوت کنیم که این همه مقاله و مطلبی که تا به امروز دربارهی زندگی و آثار ملکوتی حافظ در تاجیکستان به نشر رسیدهاند هنوز درخور مقام والای حضرت حافظ نیستند. از این رو، امید است پژوهشگاه حافظشناسی، که اکنون در زادگاه شاعر تأسیس شده است، با مؤسسه و کانونهای فرهنگی تاجیکستان چون: بنیاد زبان پارسی تاجیکی و بنیاد فرهنگ تاجیکستان و انجمن نویسندگان تاجیکستان، بخشهای زبان و ادبیات تاجیک در دانشگاههای دوشنبه، خجند، کولاب، قرغانتپه، خارغ، سمرقند و... روابط فرهنگی برقرار کنند و برای نشر آثار حافظ و ادبیات مربوط به حافظشناسی و اعزام استادان ایرانی به تاجیکستان، همکاری نمایند زیرا به قول خواجهی بزرگوار با نیروی اتحاد و همبستگی میتوان همهگونه آرزو و مقاصد عالی را برآورده کرد:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت / آری به اتفاق جهان میتوان گرفت!8
پینوشتها: 1. رباعی از مؤلف است که در مجموعهی خورشیدهای گمشده، تهران 1376، ص 189 به نشر رسیده است.
2. ترک در اینجا به معنای نادره و زیبا بهکار رفته است.
3. ش. مختار. «حافظ در لفظ روس»، ماهنامهی صدای شرق، چاپ دوشنبه، شماره 6 ـ4، 1999، ص 126.
4. مجموعهی قند پارسی، چاپ دهلی نو، 1990 م.
5. میرزا ترسونزاده، جان شیرین، دوشنبه، نشریات عرفان، 1986م.
6. پیمان، مجموعه اشعار شاعران تاجیک، نشریات ادیب، 1992، ص 36.
7. چند بیتی از غزل اختصار شد که از دیوان خواجه شمسالدین حافظ شیرازی نشر امیرکبیر، 1376، تهران، ص 238، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
8. این بیت نیز از حافظ بزرگوار است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)