سه. شادى از ديدگاه روانشناسى
به منظور تكميل پاسخ و نتيجهگيرى مطلوب، لازم است از زاويه روانشناسى به چند نكته اساسى و ضرورى دراين باب اشاره شود: 1. تعريف شادى، 2. راه رسيدن به شادى.
1. تعريف شادى
اگر چه موضوع شادى از غريبترين موضوعات روانشناسى است و كمتر به آن پرداخته شده است؛ ولى با وجود اين، تعاريف متفاوتى از شادى ارائه شده است:
- «شادى عبارت است از احساس مثبتى كه از حس ارضاء پيروزى به دست مى آيد».
- «شادى عبارت است از مجموع لذتهاى منهاى درد».
- به عقيده ارسطو از ديدگاه علمى، نمى توان براى تمام افراد در همه سطوح، يك تعريف جامع از شادى ارائه كرد؛ لذا وى قائل است حداقل سه سطح از شادى وجود دارد:
يك. سطح نازل شادى، «لذت بردن» است.
دو. سطح متوسط شادى، با «عملكرد خوب» داشتن تعريف مىشود.
سه. سطح عالى شادى «زندگى متفكرانه» داشتن است. براى افراد بسيار عادى، شادى به تعداد لذّات در زندگى معنا مى شود. حال تفاوتى ندارد كه اين لذّات از فعاليتهاى پست و نكوهيده، ناشى شده باشد و يا ناشى از قربانى كردن بزرگوارانه خود باشد.
اين مفهوم شادى با زندگى انسانى، هرگز هماهنگى ندارد؛ چرا كه برخى بر اثر استفاده از مواد شادى آفرين (نه لذت نامشروع) ممكن است مدتى شاد باشند؛ ولى از سطح رضايت در زندگى كاسته شود! اينجا است كه سقراط حكيم مى گويد: بهتر است غمگين باشم تا يك خوك خوشحال؛ چه اينكه خوك از سطح لذّت بالايى برخوردار است؛ ولى نمى تواند از لحاظ ذهنى موقعيت تلاشهاى خود را بسنجد؛ فلذا قادر نيست رضايت خود را نشان دهد. بر اين اساس بايد به تعريفى قابل اجرا براى همگان از لذت بپردازيم كه در آن «شادى» مساوى با رضايت به اضافه سطح لذت (شادى = رضايت + سطح لذت) است؛ بنابراين اگر به سطح عالى شادى (زندگى متفكرانه) نمى توان رسيد، حداقل نبايد به صرف لذّت فارغ از سطح رضايت اكتفا كرد و به شادى حيوانى قانع شد.
2. راه رسيدن به شادى
زندگى دنيا هيچگاه فارغ از خستگى و رنج نيست، ولى نمى توان آن را بر تمام زندگى تعميم داد واجازه داد مشكلات بر تمام زندگى سايه بيفكند و لذت را از انسان سلب كند.
از اين رو بايد مسيرى را جهت تأمين شادى پيش گرفت كه به اختصار مى گويند: رضايت و شادى طولانى صرفاً از طريق داشتن يك زندگى اخلاقى و مذهبى، مى تواند كسب شود. پس هرگز نه شادى به معناى لذت بردن است، و نه راه آن به ولنگارى و رهايى از تمام قيد و بندهاى اخلاقى، اجتماعى، قانونى و دينى محدود مى شود.
از ديدگاه علمى چندين راه براى شاد بودن وجود دارد كه به اختصار آنها را نام مى بريم:
الف. مبارزه با نگرانىها.
ب. افزايش سطح تحمل و پذيرش.
ج. مسافرت
د. ورزش
ه . تبسم و خنده
و. مزاح
ز. پوشيدن لباسهاى روشن
ح. خود آرايى
ط. حضور در مجالس شاد.
ی. كاستن از توقعات و انتظارات.
چهار. شكل صحيح و مطلوب غم و شادى
بر اساس آنچه گذشت نتيجه مى گيريم كه :
1. يكى از راههاى شادى، خنده و تبسّم است؛ ولى بايد توجه كرد كه آنچه مطلوب است، هميشه شاد بودن است؛ نه هميشه خندان بودن. شادى مداوم، پسنديده و هدف زندگى اسلامى است. اين شادى بر اساس يافتههاى علمى از مسير زندگى اخلاقى و دينى به دست مى آيد.
2. خنده اگر شيوه درمان باشد - كه هست - براى تمام سطوح غمگينى درمان نيست. براى زدودن غم ناشى از آسيب جسم و تهديدهاى زندگى حيوانى و يا حد متوسط زندگى انسانى، درمان است. از اين رو سقراط، افلاطون و ارسطو، شادى عالى انسانى را شادى متفكرانه معرفى كردهاند. پس اگر در صدد شادى هستيم، بايد بكوشيم تا به مراتب عالى شادى برسيم و به شادىهاى نازل اكتفا نكنيم.
از اين سطح عالى از شادى در روايات به «شادى زاهدانه» تعبير شده است. آنسان كه امام على(ع) در وصفشان مى فرمايد: «زاهدان در دنيا اگر چه مى خندند، قلبشان مى گريد و اگر چه شاد باشند، اندوهشان شديد است».همان ص 485.
ديوان حافظ.
با دلى خونين لب خندان بياور همچو جام نى گرت زخمى رسد چون چنگ آيى در خروش
پس هميشه نبايد به شادىهاى نازل اكتفا كرد؛ بلكه بايد شادى زاهدانه را جست و در مسير درك شادى عالى، به اولين مزههاى و شيرينىهاى بچهگانه آن دل خوش نبود.
3. نه تنها هيجان حاكم بر زندگى اجتماعى؛ بلكه هيجان مطلوب و حاكم بر زندگى فردى، شادى و نشاط است. اگر شما احساسى غير از اين، از مراسم دينى و مذهبى داريد، معلول عملكرد افراط گونه افرادى است كه نام برديم؛ نه آنكه شيوه دينى و اسلامى چنين باشد. يك مورد براى گريه در اسلام سراغ داريم كه آن فقط گريه از خشيت خداوند است كه در سجده، سجاده را رنگين مى كند و يا در ظلمت شب نردبان عروج صاحبان معرفت و ترقى روحى را تا هفت آسمان مى سازد؛ نه آنكه در كوى و برزن دل افراد ناآشنا و بيگانه را بربايد.
4. محتواى مراسم مذهبى بر سه پايه استوار است:
الف. روشنگرى نسبت به احكام، معارف دينى و حقايق علمى و وظايف اجتماعى و فردى و نيازهاى زندگى،
ب. ايجاد الفت و صميميت انسانى،
ج. عبادت و بندگى خداوند.
لذا هر عنصر غير از اين (همانند گريه و خنده و غم و شادى) از دايره عمومى مراسم مذهبى خارج است و صرفاً در موقعيتهاى خاص، به محتواى مراسم دينى اضافه مى شود.
با توجه به اين نكته به بررسى «مصيبت خوانى، مرثيه سرايى، دعا و زيارت ...» مى پردازيم :
1. بيشتر جلسات دينى و بنيان اين گونه مراسم بر مرثيه خوانى و مصيبت خوانى استوار نيست؛ بلكه اين مراسم محدود به ايام مصيبت اهل بيت(ع) (مانند: ايام محرم و روز شهادت ائمه(ع) است.
بر اساس معارف دينى، مراسمى كه با محتواى مصيبت خوانى و مرثيه سرايى برگزار مى شود، بايد محدود به ايام حزن و اندوه اهل بيت(ع) (سالروز شهادت) باشد. چون ائمه هدى(ع) خود مى فرمايند: «شيعيان ما به حزن ما اندوهگين و در شادمانى ما شادمان هستند».؛ بحار الانوار، ج 51، ص 151. يعنى، در ايام حزن اهل بيت(ع) بايد محزون بود و گريست و مصيبت آنها را بيان كرد (نه هميشه). همانگونه كه شادى ما نيز با شادى اهل بيت(ع) تراز مى شود (نه هميشه).
از اين رو اگر در غير از آن ايام، به بر پايى مراسم مصيبت و عزادارى و ياجشن اقدام كنيم، به افراط و يا تفريط مبتلا شدهايم.
2. ماهيت اين نوع جلسات اگر چه گريه است؛ ولى غم افزا و ماتم آفرين نيست. درست است كه در اين نوع مراسم گريه مى كنيم، مصيبت مى خوانيم و مرثيه سرايى مى كنيم؛ منتها محصول آن، نشاط و هيجان مثبت و حركت در مسير اهل بيت(ع) است. همانگونه كه هر خندهاى، خنده شادى نيست؛ گريه بر اهلبيت(ع) نيز گريه غم وافسردگى نيست. بنابراين اگر مى گوييم گريه از خوف و خشيت خداوند ارزشى است، از اين رواست كه اين نوع گريه غمانگيز نيست.
3. انگيزه بر پايى جلسات مصيبت و عزاى اهل بيت، احساس تعلق و دلبستگى است از اين رو با شيعيان با ذكر مصايب اهل بيت(ع) علاقه خود را اظهار مى كنند و در پى آن آرامش مى يابند؛ نه آنكه ذكر مصايب اهل بيت(ع) سبب غم و اندوه آنان شود. ايشان با اقامه عزا براى اهل بيت(ع) و نسبت به افرادى كه خود را مديون آنان مى دانستند، اداى دين مى كنند. آيا اداى دين موجب راحتى جان است، يا غمافزا و حزن آفرين و گريبان گير جان؟! اين اداى دين تنها در مصيبت اهل بيت نيست؛ بلكه در شادمانى اهل بيت(ع) نيزبا بر پايى محفل جشن شادى، انجام مى گيرد و روح افزا است.
4. پرداختن به مصيبت و مرثيه اهل بيت(ع) به صورت اندك در پايان مراسم، خود نوعى اداى دين و نوعى زندگى دينى و اخلاقى است و چنانچه گذشت داشتن زندگى دينى و اخلاقى خود شادى آفرين است. از جانب ديگر بر پايى مراسم جشن شادى، در شادمانى اهل بيت(ع) نيز خود بخشى ديگر از مراسم دينى بوده و شادى آفرين است.
5. انجام مرثيه و مصيبت در ضمن دعا و زيارت و تكرار بى مورد يك فراز از آن، كه موجب مى شود دعا و زيارت ديگر به شكلى كه امام معصوم خواندهاند، خوانده نشود اين نوعى افراط است. از اين رو اگر اعتراض شما به برخى مراسم دعا و زيارت باشد، بجا است و همان گونه كه گذشت محصول عدم اطلاع برگزار كنندگان اين مراسم مى باشد.
پس روح حاكم بر مراسم دينى چيزى جز چند مطلب زير نيست :
1. عبادت و بندگى آنگونه كه خداوند و اهل بيت بيان داشتهاند،
2. روشنگرى نسبت به امور دينى و حقايق علمى و نيازها و وظايف،
3. ايجاد الفت و صميميت،
4. اداى دين نسبت به اهل بيت و كسب نشاط براى ادامه مسير زندگى معنوى آنان.
منابع :
1. محمدى رى شهرى، محمد، ميزان الحكمة، مكتب الاعلام اسلامى، 1362.
2. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت 1403.
3. كلينى، محمد، اصول كافى.
4. طريقهدار، ابوالفضل، شرع و شادى، حضور، 1380، ص 43-13.
5. پلاچيك روبرت، هيجانها، ترجمه محمود رمضان زاده، آستان قدس رضوى، 1371، ص 156.
6. عزيزى، عباس، فضايل و سيره امام حسين(ع)، صلاة، 1381، ص 364.
7. آبزيك مايل، روانشناسى شادى، ترجمه مهرداد فيروز بخت و خشايار بيگى،بدر، 1375، ص 82.
8. لطفى، محمد حسن، دوره آثار افلاطون، ج 3.
9. كن ويز، به دنبال شادكامى، ترجمه ف شجرى، انجمن قلم ايران، 1379، ص 67.
10. مطهرى، مرتضى، حماسه حسينى، صدرا 1367، ص 95.
11. الضوء و اللدن فىالقرآن الكريم، نذير، حمدان دار ابنكثير، بيروت،2002، ص38.
12. اكبرزاده، على، رنگ و تربيت محمدى، 1374، بى جا، ص 24.
http://moshavereh.porsemani.ir/content/%DA%8
علاقه مندی ها (Bookmarks)