زندگی زن و شوهرها در این عصر تبدیل به زندگی رباتی شده.
نظریات ابزاری زندگی خانواده هارو از بُعد ارزشی خالی کرده و متاسفانه جوانان فقط دنبال معیارهای ابزاری هستند. به این فکر میکنن که آیا طرفم میتونه برام ابزار باشه تا به خواسته های دلم برسم؛ یا میتونم پُز زن یا شوهرمو به دیگران بدم. اگه این معیارها درست بودند باید شاهد زندگی های مستحکمتر میشدیم؛ اما شاهد چیز دیگری هستیم. بشر امروز فاقد بُعدهای ارزشی عمقی هست.
به نظر بنده ازدواج یه مقوله ای نیست که بشه با یک معیار تصمیم گرفت. باید تمامی معیارهارو جمع کرد و با توجه به اهمیت اولویتها، متیازی به تک تک معیارها داد بعد جمع امتیازات رو در نظر گرفت که آیا میتونیم همدیگه رو خوشبخت کنیم یا نه. حساب بنده در معیار یه فرمولی به شکل زیر هست:
(شکل ظاهری+تحصیلات+خانواده+وجوه مشترک در مسایل مهم زندگی+داشتن هدف مشترک+...)×(اخلاق و ایمان)=درجه قبولی
نه اینکه بشینم معادله ریاضی حل بکنم. یه مفهومهای دیگه ای توی فرمول هست. مثلا فقط اخلاق و ایمان ضرب میشه بقیه جمع میشن یعنی اگه اخلاق و ایمان صفر باشه بقیه چیزها رو صفر خواهد کرد. اما بقیه چیزها میتونن کاستی های هم رو جبران بکنن برا همین با همدیگه جمع میشن. کاهش در یکی رو دیگری میتونه جبران بکنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)