دقیقا ما هم یروز بخشمون خیلی شلوغ بود.. توی اون شلوغی یسری گرافهای بیمار گم شده بود و قرار بود مرخص شه! ما هم داشتیم میگشتیم دنبالش ..که همراه یه بیمار اومدن از دوستم یریییییییز سوال پرسیدن دیگه ول نمیکردن! دوستم که خم شده بود لا به لای عکسا رو میگشت خیلی کفری بلند شد ..همون لحظه متخصص اومدن... دوستم ایشون رو نشون داد و یکم عصبی گفت
اینا خانوم.. ایشون دامپزشکن ازیشون بپرسین!
دکتر=
اون خانوم=
من=دقیقا مث بچه های شما گاز میگرفتم
دستمو.. لبمو ..خنده هامو
پسرامون که هیچی=همیشه ی خدا از هفت تا دولت آزادن ...
دیگه ریسه رفتن...
![]()

















دقیقا مث بچه های شما گاز میگرفتم
پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)