کاربر جدید
هنوز 2 سال نشده که رفتی
تازه فهمیدم غریبی یعنی چی
تازه فهمیدم غریبی یعنی چی
تازه فهمیدم که بی کسی یعنی چی
تازه فهمیدم که بی پدری یعنی چی
بی پدری یعنی صدایی که هیچ وقت صاف نمیشه
بی پدری یعنی ....
دستانم را بفشار
بفشار تا باز هم وجودت را حس کنم
حس کنم انگونه که در کوچه وبازار دست مرا می گرفتی
انگونه که راه رفتن اموختی مرا
انگونه که دستانم را میگرفتی و مرا در اغوش می کشیدی
انگونه که زمین می خوردم ودستانم را میگرفتی وبلندم میکردی و وجای جای درد مرا می بوسیدی
مدتیست پدر به زمینت خوردم
درد دارد تنهایی
قلبم درد گرفت
هیچ کس نیست باهاش درد دل کنم
خیلی تنها شدم پدر تنها تر از اونی که فکرش نمیکردم
دستانم را بگیر و بلندم کن وجای درد را ببوس تا قلبم ارام گیرد
یدجور دردم گرفته از غم دوریت پدر محتاج گرمای دستانت هستم دستم بگیر و حالم بپرس
دوستان عزیزم اربعین حسینی روزی که عزیزم رفت به خانه زیر زمین روزی که...
به همتون تسلیت میگم.
آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
کاربر جدید
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائرة المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه السلام است
آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
کاربر جدید
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)