انقدر که از 3شنبه تا الان تو جامعه و بین ادمای جدید بودم تا این سن و قبل از 3شنبه نبودم!!
و تو این مدت انقدر به زندگیم امیدوار شدم که نگو
تازه از سرما هم زیر برف و بارون یخ زدم انگشتام سر شد!!
ولی جالب بود
انگار مشکلم تو اجتماع نبودن بود و من زمین و زیر و رو کرده بودم واسه پیدا کردن راه حل ...
حواسم نبود مثل مسئله های دیگه که حل میکنم باید به خود مسئله توجه کرد - نه راه حلش
تشنه ی ارتباط با مردم شدم!
امیدوارم مشکل فقط همین بوده باشه!


 
            
            
 
             
	

 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                
 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول
 
            .gif) 
	
 
                        
 
            
 
            .gif) 
	


 
            .gif) 
	





 
             
	

 خیلی سرم شلوغ شده...
خیلی سرم شلوغ شده...





 
            .gif) 
	

 
                        
 
            .gif) 
	

 منم مجبورم هرروز تواین سرما بیام  وبدتر بشم
منم مجبورم هرروز تواین سرما بیام  وبدتر بشم
 
            .gif) 
	
 
			

علاقه مندی ها (Bookmarks)