وقتی بزرگ میشوی
اینقدر در بزرگیهایت گم میشوی
که آرزو میکنی کاش یک لحظه
میرفتی به دورانی که وقتی گریه میکردی
همه نگرانت میشدند
ولی الان وقتی گریه میکنی،حتی صدای گریه هایت را هم نمیشنوند
کاش میرفتی تو اون زمانی که صحبت با دخترک همسایه
به صورت پنهانی
چقدر کیف میداد
زمانی که ستاره های آسمون
رو بهش کادو میدادی
و اون برای تولدت یک گل کاغذی
که با مداد قرمز رنگش کرده بود رو بهت میداد
چه لذتی داشت
ولی وقتی بزرگ میشوی،بزرگترین ها برای تو کوچکترین ها هم نیستند
کاش میتوانستم به کوچکی هایم بگویم
هیچ وقت بزرگ نشو
علاقه مندی ها (Bookmarks)