دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: موش دم بریده (به روایت های گوناگون )

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #6
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34269
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : موش دم بریده (به روایت های گوناگون )

    روایت جوشقان کاشان

    قصه روباه



    روزی بود ، روزگاری بود ، غیر از خدا هیچ کس نبود . چند تا روباه بودند که با هم می رفتند روبسون . خوشحال بودند و با همدیگر بازی می کردند و می رفتند . در همین موقع دم یکی از روباه ها کنده شد . گفت : " خوب حالا که دم من کنده شد صبر کنید تا من برم دمم را بدوزم و بیام . "

    خلاصه روباه رفت پیش پینه دوز گفت : " عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    پینه دوز گفت : من نخ ندارم برو پیش جولا نخ بگیر "

    روباه رفت پیش جولا گفت : " جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ،
    عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    جولا گفت : " من تخم مرغ که نخ بشورم ندارم برو پیش مرغ تخ بگیر تا نخ را بشورم و به تو بدم . "

    روباه رفت پیش مرغ گفت : " مرغی تخی ، تخی جولا ده ،
    جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ، عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    مرغ گفت : " من دون نخوردم که تخ بدم برو پیش علاف دونه بگیر تا من بخورم برد تخ بدم "

    روباه رفت پیش علاف گفت : " علاف دونی ده ، دونی مرغی ده ،
    مرغی تخی ده ، تخی جولا ده ، جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ، عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    علاف گفت : " من غلبول ندارم ، برو پیش غربت غلبول بگیر تا من دونها را پاک کنم و دونه ت بدم . "

    روباه رفت پیش غربت گفت : " غربت غلبول ده ، غلبول علاف ده ،
    علاف دونی ده ، دونی مرغی ده ، مرغی تخی ده ، تخی جولا ده ، جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ، عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    غربت گفت : " من پوست ندارم که غلبول ببندم برو پیش قصاب پوست بگیر تا من برد غلبول ببندم . "

    روباه رفت پیش قصاب گفت : " قصاب پوسی ده ، پوسی غربت ده ،
    غربت غلبول ده ، غلبول علاف ده ، علاف دونی ده ، دونی مرغی ده ، مرغی تخی ده ، تخی جولا ده ، جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ، عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    فصاب گفت : " من حیوان ندارم برو پیش چوبدار یک حیوار بگیر بر من بیار تا بکشم و پوست آن را به تو بدم "

    روباه رفت پیش چوبدار گفت : " چوبدار حیوان ده ، حیوان قصاب ده ،
    قصاب پوسی ده ، پوسی غربت ده ، غربت غلبول ده ، غلبول علاف ده ، علاف دونی ده ، دونی مرغی ده ، مرغی تخی ده ، تخی جولا ده ، جولا نخی ده ، نخی پینه دوز ، عم پینه دوز دمما بدوز ، روباه میره روبسون منم برم روبسون . "

    چوبدار حیوان به روباه نداد ، روباه پرید و یکی از بره ها را گرفت و فرار کرد و آورد و به قصاب داد . قصاب یک پوست داد به روباه ، پوست به غربت داد . غربت غلبولش داد . غلبولو داد به علاف ، علاف دونش داد . دونو داد به مرغ ، مرغ تخش داد . نخو داد به جولا . جولا دو تا نخش داد . نخو داد به پنبه دوز دمشو دوخت و روباه تند رفت تا به روباه ها برسه .

    در حالی که می رفت به باغ انگوری رسید . چون خیلی گرسنه اش شده بود رفت تو باغ و خیلی خورد و دو تا دونه انگور به سوراخ دماغش آویزان کرد و از باغ آمد بیرون و یک کاغذی در آن حوالی پیدا کرد و به دست گرفت و رفت . دید همه ی روباه ها از روبسون برگشتند گفت : " حالا که صبر نکردید تا من بیام ، من رفتم دومم را دوختنم و در راه یک باغ انگور اجاره کردم و این هم قواله اش و کاغذ را نشان داد و گفت : پس حالا که شما صبر نکردید بیایید برویم به باغ من تا انگور بخوریم . منهم آن قدر خوردم که از دماغم بیرون امده "

    روباه ها را دعوت کرد به باغ وقتی که وارد باغ شدند شروع کردند به انگور خوردن تا از دماغشان بیرون بیاید . آن قدر خوردند که همه از پا افتادند . روباه دم کنده قدری نخ پیدا کرد و دم همه را به درخت های انگور بست و خودش رفت به بالای بلندی و شروع کرد به صدا کردن . صاحب باغ فهمید با عده ای مردم چوب به دست وارد باغ شدند . خود روباه دم کنده فرار کرد . صاحب باغ و مردم افتادند به جان روباه ها خیلی کتک به آنها زدند تا اندازه ای که دم همه کنده شد و فرار کردند . روباه گفت خوب حالا همه شدیم یک طایفه دم کنده .

    ------------------------------------------------------------------------

    روبسون : روباهستان ----------------------------------- جولا : بافنده -------------------------------------تخ : تخم

    علاف : کسی که گندم و جو را تمیز می کند ---------- بِرِد : برایت --------------------------------------- غلبول : غربال

    غربت : کولی -------------------------------------------- پوسی : پوست

    چوبدار : کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است



    منبع : متل ها و افسانه های ایران

    گردآورنده : سید احمد وکیلیان
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  2. کاربرانی که از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: 21st December 2014, 08:55 PM
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 23rd August 2013, 10:17 PM
  3. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 17th March 2013, 09:32 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th December 2009, 05:51 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •