من فکر می کنم اگه تا اینجا رو یه جمع بندی داشته باشیم در ادامه بحث کمک بهتری می کنه. اینجوری از بحثهای حاشیه ای هم دور می شیم.
که از نارون 1 گرامی درخواست دارم که این جمع بندی انجام بشه.
--------------------------
چیزی که الان احساس می کنم داره بحث رو به حاشیه می بره اینه که ما در مورد عللی که مطرح می کنیم اختلاف پیدا کنیم و از اصل ریشه یابی عقب بمونیم.
شاید دلیلی رو که یکی از کاربران محترم بیان می کنند برای شخص دیگری زمینه ی درکش ایجاد نشده باشه و علت بودنش رو خیلی نتونه قبول کنه. اما وقتی هر کسی از نگاه خودش و با توجه به شرایطی که اطرافش هست و آنچه تجربه کرده و علمی که در این قضیه داره, علت ها رو بیان می کنه خوبه که بجای اینکه کلا زیرآب حرف رو بزنیم ببینیم چند درصد و تحت چه شرایطی اون علت تاثیر گذاره.
مسلما در یک اتفاقی مثل خیانت یک علت همه کاره ی ماجرا نبوده و نیست. پس باید حالت جمع برخی علتها و شرایط رو هم در نظر گرفت.
و خوبه بعد از جمع بندی که اکثر علتهایی که به نظر کاربران رسیده مطرح شد, دنبال راه حل و ایجاد شرایط مطمئن برای یک زندگی باشیم که به خیانت منجر نشه.
-----------------------------------------
یکی از آسیب های بحث های سایت ما اینه که تا بحثی ایجاد میشه که هم جنبه فردی داره هم جنبه اجتماعی و هم جنبه خانواده, اکثرا به جنبه اجتماعی اون توجه می کنن و دنبال مقصر می گردن که شرایط و .. فراهم نیست و فشار ایجاد یک چنین اتفاقات رو ربط می دن به مسائل اجتماعی که قاعدتا نتیجه اش اینه که از دست ما خارجه و باید مثلا مسئولین مربوطه برای این قضیه کاری کنن..
ما باید همه این مسائل رو در کنار هم ببینیم و درصد تاثیرش رو مد نظر بگیریم. هر چند بحث ما کلی است و درهر فرد و هر اتفاق خیانت کارانه موشکافی خاص خودش باید انجام بشه اما عوامل فردی , خانواده و اطرافیان هم به اندازه خودش باید دیده بشه که خیلی مهمتر هم هست.
این رو هم میگم که دوستان تصور نکنن من دارم مسائل اجتماعی رو نادیده میگیرم:
هم عوامل محیطی: (خانواده, اجتماع, دوستان و..) تاثیر گذار است
هم عوامل فردی: (نوع تربیت, تفکر, درصد تحمل فشارها, و ..) تاثیر گذار است
هم عوامل رسانه ای: رسانه های داخلی و خارجی
و هر کدوم از اینا به اندازه ی خودش موثر است و می تواند مخرب یا مفید باشند.
--------------------------------------
این نکته رو خیلی می خوام روش فکر کنید دوستان:
نگاه ما به دین بیشتر از اینکه نگاه ایجاد کننده و زمینه ساز خوبی ها باشه داره به سمت بازدارندگی دین میره.
بله دین قدرت بازدارندگی از خیلی عوامل مخرب فردی و اجتماعی رو داره. اما این بازدارندگی اش بخاطر اینه که در انسان در خانواده در اجتماع, قدرت های مثبت و زمینه های مثبت, تفکر درست و منطقی و .. ایجاد می کنه که یکی از نتایجش بازدارندگی در برابر عوامل بدی و ناپاکی است.
مثلا در مورد مثالی که قبلا زدیم (حرام خوری)؛ کسی که اینقدر اهمیت به حق و حقوق انسانی دیگران نمیده و زندگی رو به هر قیمتی که شده تامین میکنه ولو از راه حرام, این شخص ملکه ی احترام به حقوق دیگران در وجودش کامل شکل نگرفته, و این حرام خوری او رو قدرت میده که از خیلی چیزهای دیگر هم عبور کنه مثل حقوق همسر.. چون او داره به تامین نیازهای خودش فکر می کنه و بس از هر راهی .. مثل خیانت.. و در فکر او چیزی به اسم خیانت وجود نداره چون حقوق فردی و خانوادگی در ذهن او معنایی ندارند..
---------------------
به نظر من در کنار همه عواملی که دوستان تا الان مطرح کردند مسئله خودسازی و تقویت روحیه و تفکر خیلی تاثیر گذار است که در برابر مشکلات و عواملی که می خواهد انسان رو به سمت چیزی مثل خیانت بکشاند, این خودسازی قبلی بتواند سرعت به اشتباه افتادن رو کاهش بدهد. یا کلا جلوگیری کند
وقتی من برای خودم سهمی از فعالیت و شناخت رو در نظر نگیرم و منتظر باشم که عوامل دیگر همه چیز رو برای من فراهم کنند تا من خوب زندگی کنم, اینجا من از مهمترین عوامل تاثیر گذار در زندگی خودم غفلت کردم..






علاقه مندی ها (Bookmarks)