بخش هایی از کتاب زن در آینه ی جلال و جمال آیت الله جوادی آملی که به تکمیل گزاره های این بحث کمک می کند ؛
« با تحليل كوتاه و گذرايي كه درباره قضاي زن به عمل آمد، تحليل مرجعيّت وي آسانتر است؛ زيرا براي محذورهاي جنبي، علاجهاي جانبي نيز وجود دارد. البته اگر محذور شرعي بدون چاره در مرجعيت زن باشد، مرجعيت مزبور ممنوع است.
به ياد دارم يكي از مراجع گذشته شفاهاً چنين گفت: مرجعيت زن، مايه هتك اين مقام منيع است، ليكن گفتار مزبور ناشي از نشناختن هويّت انساني زن و نيز معرّفي ظالمانه نظام طغيان و تعدّي از او به عنوان كالاي غريزه و اقتصاد و همچنين محروم نگهداشتن اين قشر عظيم بزرگوار از ورود در معارف والا و منيع عقلي و نقلي و نيز ناباوري خود، براي خودِ زنان و نيز برخي از علل و عوامل مستور و مشهور ديگر بوده و هست. »
و می فرمایند ؛
« جنبه عاطفي بودن زن، ذاتاً مانع تعديل قواي عقلي و فكري او نيست و تمام بحث در صورتي است كه زن چون مرد از اعتدال عقل نظري برخوردار باشد و جنبه خردورزي و فرزانگي معتبر در قضا و مرجعيت، مقهور عاطفه و احساس نگردد؛ زيرا گاهي خردورزي برخي از مردان، مقهور بعضي از شئون نفساني آنان ميشود و جنبه فرزانگي آنها تحت پوشش ديگر جنبههاي نفساني قرار ميگيرد؛ كه در اين حال، چنين مرداني نيز واجد شرايط قضا يا مرجعيت نيستند.
ممكن است لزوم ارتياض و تمرين زنان براي تعديل عواطف، بيشتر از مردان باشد، ليكن اگر در پرتو تمرين، شرايط مساوي پديد آيد، دليلي بر محروميت زنان از سمتهاي ياد شده وجود ندارد. به ويژه كه مرجعيت سمت اجرايي است، اما پشتوانه مرجعيت و ريشه و بهاي آن به فقاهت و اجتهاد و عدالت است و در اين امور، ذكورت و انوثت شرط نيست. شايد زني در اوج فقاهت و عدالت قرار گيرد و همچون مرحوم صاحب جواهر و شيخ انصاري تحول عظيم فقهي ايجاد نموده، بتواند شاگرداني تربيت كند كه آنها مرجع تقليد شوند و اين هيچ محذوري ندارد، اما خودش به سبب محذور حشر و نشر با نامحرم مقام مرجعيت نداشته، كار اجرايي نپذيرد؛ گرچه در اين مورد نيز اگر محذور جانبي وجود نداشته باشد، اصالتاً منعي نيست. »
ص 304 و 305
و
« اگر زن به مقام شامخ اجتهاد برسد و داراي ملكه عدالت باشد و واجد شرايط ديگري گردد كه در قضا و اوصاف قاضي معتبر است و تصدّي قضاي زنان را عهدهدار شود با نصب از طرف فقيه جامع الشرايط كه ولايت امر مسلمانان و رهبري جامعه اسلامي را به عهده دارد، از نظر بزرگاني چون مقدس اردبيلي مانعي ندارد. »
- - - به روز رسانی شده - - -
عقل جنبه ای و کارکردی از نفس مجرد انسان است از این جهت گویند : النفس فی وحدتها کلّ القوا و این عقل گاهی به مسائل کلی و انتزاعی می پردازد که به آن عل نظری گویند و گاهی به مسائل محسوس تر و اجتماعی و .... می پردازد که به آن می گویند عقل عملی.
این عقل چه از بُعد نظری و چه از بُعد عملی میان زن و مرد مشترک است و هیچ تفاوتی ندارد. نفس انسان از جهت مجرد بودنش و بسیط بودنش نسبت به ماده ، میان زن و مرد مشترک است و اساس تفاوت از مرکب بودن و دارای اجزاء بودن ناشی می شود ، لذا نفس و روحی که مجرد و بسیط است ، چطور میان دو انسان متفاوت خواهد بود.
لذا تفاوت نفس میان انسان ها ، تفاوت ماهوی نیست ، بلکه تفاوت در شدت و ضعف است که این تفاوت هم ربطی به جنسیت و زن و مردی ندارد ، بلکه میان هر دو انسانی تفاوت نفس از جهت کمّی و شدت و ضعف هست.
*************
ابتدا نکته ای از بیانات آیت الله جوادی آملی را نقل می کنیم ؛
« شئون نظري و عملي انسان »
انسانيت انسان، دو جناح و دو شأنِ جدا از هم دارد و كمال انسان در پرتو كاملشدن جناح نظر، و جناح عمل است؛ بلكه عمل دل و قلب، هدف است و كار عقل نظر كه انديشه و تفكر است، ابزار است.
توضيح؛ روح چون مجرد است، هر يك از شئون عالي آن نيز مجردند؛ اما بين اينها حجابهاي نوري است و احياناً حجابهاي غيرنوري هم تنيده ميشود. آن قدر ميان شئون روح، حجاب است و به اندازهاي اين حجابها دقيق و رقيقاند كه پي بردن به اصل حجاب و دقت و رقّت آن، كار آساني نيست. در اينجا مَثَلي حسي بيان ميشود تا از آن به ممثّل عقلي برسيم؛ آنگاه با آيات قرآني، آن ممثّل را تبيين ميكنيم تا روشن گردد كه ميان شئون نفس، حجابهاي دقيق و رقيقي هست.
مردي حضور امام صادقصلوات الله عليه مشرّف شد و دليل توحيد عالم را پرسيد و آن حضرت به استعداد ظرفيت آن مرد از برهان نظم مدد گرفت؛ بدين صورت كه در دست كودكي تخممرغ بود و امام صادق(عليهالسلام) او را احضار و تخممرغ را به سائل عطا كرد و فرمود: اين يك محفظهاي است كه دو دريا در اوست: درياي طلاي گداخته و درياي نقره گداخته و آب شده، اما چنان منظّم تعبيه شده است كه هيچ يك از اين دو دريا با ديگري ممزوج نميشود؛ با آنكه هر دو مايع و روان هستند؛ نه جامد و آرام و نيز در محدودهاي تنگ به سر ميبرند؛ اما بين آنها حجابي بسيار ظريف و رقيق است. اين حجاب ظاهراً نازكتر و رقيقتر و كمحجمتر و ضعيفتر از اين دو مايع است، اما ذات اقدس الهي چنان اين دو درياي بسته را منظم نگهداشته است كه هيچيك به ديگري سرايت نميكنند و آن پوشش نازك، مانع امتزاج آنها گرديده است(1).
اما ممثّل عقلي، آن است كه انسان شأني به نام «عقل نظر» دارد كه با آن ميانديشد و شأن ديگري به نام «عقل عمل» دارد كه با آن شأن ميپذيرد. آيات قرآني و روايات هم دو طايفهاند؛ زيرا آيات و روايات، مفسّر انساناند و انسان هم داراي اين شئون است؛ ازاينرو آيات بايد اين شئون را به انسان تفهيم كنند.
بخش نظر، عهدهدار بينش و انديشه و تفكر است و بخش عمل هم عهدهدار پذيرش، كوشش، گرايش، جذبه و... است. هر كاري به عمل باز ميگردد و هر فكري به نظر رجوع ميكند و ميان اين دو شأن، حجابي بسيار دقيق است كه نميگذارد بلافاصله نظر به عمل انجامد. درنورديدگان حجابهاي مادي و حجابهاي نوري كه در مناجات شعبانيه ميخوانند: «حتي تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلي معدن العظمة»(2)، نظر و عمل را به يك سطح رساندهاند و در نتيجه، عمل آنان عين قدرت و قدرت آنها عين علم است؛ در عين حال كه دو مفهوماند، يك حقيقت دارند.
انسانهاي اوحدي، هم عليم و هم قديرند و علمشان با قدرت و قدرتشان با علم همراه است و كسي كه به اين مقام ميرسد، ديگر جداري ميان انديشه و كوشش او نيست؛ خواه زن باشد چون فاطمه زهراسلام الله عليها يا مرد باشد مانند علي بن ابيطالب(عليهالسلام) و هر كسي به آن مقام والا راه نيافت، همواره ميان نظر و عمل او حجابي رقيق است و هرچه پايينتر آيد، اين فاصله بيشتر ميشود.
منبع : زن در آینه جلال و جمال / آیت الله جوادی آملی
علاقه مندی ها (Bookmarks)