مرا می بینی و هر دم زیارت می کنی دردم
تورا می بینم و میلم زیادت می شود دردم
 
            
             دوست جدید
            
            
                دوست جدید
            
            
            
             
            
                 
	
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                مرا می بینی و هر دم زیارت می کنی دردم
تورا می بینم و میلم زیادت می شود دردم
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                مستم کن ای ساقی در میخانه شراب
تا که بشویم گنه و سیه از تن در آورم
آید خبر از فصل بهاران دلبرم
لکن شوریده دل ، اسپند آذرم
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                ما را رها کنید در این رنج بی حساب ، با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست ، مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا 
بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله
آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله
(شهریار شعر حیدر بابا)
ویرایش توسط ۲۲ سپتامبر : 10th November 2013 در ساعت 08:42 PM
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                سلام من هستم
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                من مشاعره ا م خوب نيست
 
            
             همکار تالار مذهبی
            
            
                همکار تالار مذهبی
            
            
            
             
            
                .gif) 
	
 پاسخ : مشاعره
 پاسخ : مشاعره
                تو از حوالی اقلیم هرکجا آباد
بیا که می رود این شهر رو به ویرانی
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)