د) ریزش خون از درخت اممعبد
اممعبد خزاعی، زنی بادیهنشین بود و در مسیر مکه به مدینه در خیمهای، سکونت داشت. رسول خداصلیاللهعلیهوآله در مسیر هجرت به مدینه به خیمة او رسید و به برکت قدوم مبارک آن حضرت، گوسفند لاغر و بیشیرِ اممعبد، دارای شیر فراوانی شد که همه حاضران نوشیده و سیراب شدند. سپس درخت عوسجهای (تمشک وحشی) که در کنار خیمه بود به برکت آب وضوی آن حضرت که به پای آن ریخت، جان تازهای گرفت، رشد کرد، خارهایش ریخت، ریشهاش قوی و شاخههایش فراوان شد و برگهای سبز و میوههای بزرگ و خوشبو یافت.
این درخت پس از این ماجرا، در دلِ آن بیابان خشکیده، مایة برکت برای خانوادة اممعبد و رهگذران، و نیز موجب شفای بیماران بود. و حتی گوسفندان و شترانی که از برگ آن میخوردند فربه و پرشیر میشدند. بدین لحاظ، رفتهرفته، مردم آن نواحی، نام «مبارکه» را برای آن درخت برگزیدند.این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی، مردم آن ناحیه، با کمال تعجب مشاهده کردند که میوههای درخت فرو ریخته و برگهایش زرد شده! و مدتی بعد، خبر رحلت رسول خداصلیاللهعلیهوآله در همان روزِ پژمردگی درخت، به آن ناحیه رسید. از آن پس، میوة درخت کمتر از قبل بود و کیفیت آن نیز به لحاظ بزرگی و طعم و بو، پایینتر!
این وضع نیز تا سی سال استمرار داشت تا آنکه روزی، مشاهده شد که خارهای درخت بازگشته و همة میوههایش نیز فرو ریخته و از سرسبزی درخت نیز کاسته شده است. و به دنبال آن، خبر شهادت امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام به گوش مردم آن ناحیه رسید. مدت زیادی بدین منوال گذشت تا اینکه روزی مشاهده شد از ساقة درخت، خون تازه جاری شده و برگهای آن نیز به گونهای همچون خونابهای که از گوشت جاری است، خونین شده است! ازاینرو، مردم ناحیه، با خود میگفتند که حتماً امر عظیمی رخ داده است؛ و ناگاه در اوایل شب، صدای نالهای از سوی درخت شنیدند که این بیت را ترنّم میکرد:
أیا ابنَ النبی و یا ابنَ الوصی
ای فرزند نبی وای فرزند وصی
ویا مِنْ بقیّة السادات الأکرمینا
و ای کسی که باقیماندة سروران بزرگواری!
و رفتهرفته صدای ناله و گریة بیشتری به گوش میرسید که آنچه گفته میشد چندان مفهوم نبود. و پس از این واقعه، خبر شهادت امام حسینعلیهالسلام به آن ناحیه رسید، و آن درخت نیز کاملاً خشکید و بادها و بارانهای بیابان آن را در هم شکستند و هیچ اثری از آن باقی نماند.185عبداللهبنمحمد انصاری (یکی از راویان این جریان) میگوید: در مدینه، دعبلبنعلی خزاعی را ملاقات و این خبر را برایش بازگو کردم. و او در تأیید خبر، از طریق پدر و جد و سپس مادر جدش (سعیده بنت ماری الخزاعیه) نقل کرد که او، آن درخت را دیده و در عصر امام علیعلیهالسلام از میوهاش نیز خورده است.186
ه ) ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه
بنا به نقلی از حاجب و دربان ابنزیاد، هنگامی که سر مطهر امام حسینعلیهالسلام را به دارالامارة کوفه وارد کرده و مقابل ابنزیاد نهادند، نگاه این دربان به دیوارهای دارالاماره جلب میشود و مشاهده میکند که از دیوارها خون جاری شده است187 برخی از منابع، این ماجرا را از ایوببنعبیداللهبنزیا د گزارش کردهاند. 188 و بعید نیست که وی نیز همچون دربانِ پدرش، شاهد این صحنه بوده باشد..
بررسی روایات
بهجز آنچه گذشت، روایات دیگری نیز ـ بهویژه در منابع اهل سنتـ به چشم میخورد. 189 در یک نگاه کلی به مجموع روایات، با توجه به وجود روایات صحیحه و نیز کثرت گزارشها، اصل پیدایش خون در نقاط مختلف پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام جای تردید ندارد.اما در خصوص برخی از روایات، همچون ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه که راوی آن، دربان یا فرزند ابنزیاد است، و یا روایت ریزش خون از درخت اممعبد که سند معتبری ندارد، و یا خونین شدن آب چاهها و نهرها که اخبار آحاد، از راویانی ـ بعضاًـ مجهول بر آن دلالت دارند، باید گفت با توجه به امکان رخداد این حوادث و عدم استحالة عقلی و بلکه تأیید آنها با روایات متعددی که حکایت از پیدایش خون در نقاط مختلف ـ همچون زیرسنگها و کلوخهاـ دارند، میتوان نسبت به وقوع این حوادث اطمینان نسبی یافت. هرچند اگر این روایات بهخودیخود ـ و بیتوجه به شواهد و مؤیداتـ بررسی شوند برای اثبات مطلب کافی نخواهند بود.
پی نوشت:
145. بنگرید به: اصغر قائدان، مقالة «تأملی چند پیرامون گزارش حادثة کربلا در منابع مورخان اهل سنت»، مجموعه مقالات کنگره بینالمللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، دفتر سوم، ص70ـ72. نگارنده مقاله پس از ارائة فهرستی از حوادث خارقالعاده که در منابع اهل سنت نقل شده، چنین میگوید: «نکتهای که در راستای ذکر این معجزات و خوارق، قابل توجه میباشد، این که جای بسی تعجب است که چگونه مورخان یاد شده که در ذکر حوادث قیام حسینی بعضاً از ثبت انگیزههای حقیقی قیام و بهویژه سخنان امامعلیهالسلام غافل شدهاند برای ذکر این همه معجزات و غرایب که به هیچ روی با عقل و استدلال و سند قابل اثبات نیست، دقت به خرج داده و به طور مفصل به ثبت آن میپردازند. جای بسی تعجب است چگونه این مورخان که چندان هم قائل به مقام و قداست ویژه و فوقالعاده برای امام حسینعلیهالسلام نبودهاند، به ذکر این معجزات در شأن آن حضرت و یارانش پرداختهاند، در حالی که مورخان شیعی و علاقهمندان به خاندان عصمت و طهارت چنین نکردهاند؟
146. سیدعبدالله حسینی، معرفی و نقد منابع عاشورا، ص119ـ120.
147. اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایة والنهایة، ج8، ص219.
148. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص161، باب 24، ح2.
149. ابیبکر احمدبنحسین بیهقی، السنن الکبری، ج3، ص337.
150. سخن علامه مجلسی در این باره چنین است: رأیت فی کثیر من کتب الخاصة و العامة وقوع الکسوف و الخسوف فی یوم عاشوراء و لیلته(محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 55، ص 153).
151. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ترجمة الامام الحسینعلیهالسلام، ص356، ح293 / علیبنعیسی اربلی، کشف الغمة، ج2، ص268 / شمسالدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص15ـ16.
152. علاوه بر منابع پیش گفته، بنگرید به: محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص213 / سلیمانبناحمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص114 / جلالالدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص207 / احمدبنمحمد ابنحجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ج2، ص 568.
153. محمدبنمنیع ابنسعد، الطبقات الکبری، ج 1 ص 142 / احمدبنمحمدبنخالد برقی، المحاسن، ج2، ص 313، ح 31 / محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، ج 3، ص 208، ح 7.
154. علیبنموسی ابنطاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 75.
155. ... انه لما قتل جدّی الحسین صلواتالله علیه مطرت السماء دماً و تراباً احمر... (محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، عیون اخبار الرضاعلیهالسلام، ج 2، ص 268).
156. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، الامالی، ص177ـ178.
157. همو، الامالی، ص189ـ190 / همو، علل الشرایع، ج 1، ص 228.
158. لما قتل الحسینبنعلیعلیهالسل ام أمطرت السماء تراباً أحمرً (جعفربنمحمد جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص183).
159. وسقط التراب الاحمر (ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ترجمة الامام الحسینعلیهالسلام، ص354، ح288).
160.محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، الامالی، ص178 و 189.
161. محمدبنحسن طوسی، الامالی، ص330، ح106.
162. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج45 ص215 ح 38.
163. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص160، باب 24، ح2.
علاقه مندی ها (Bookmarks)