ثانيه هاي انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بياور
شايد كه دارند ارزوي كودكي دست فروش را براي يك دقيقه كاسبي بيشتر براورده مي كنند........
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
و همه ی ما خاطره ایم.....
هر چه مغرورتر باشی,تشنه ترند برای باتو بودن...
و هرچه دست نیافتنی باشی,بیشتر به دنبالت می ایند...
امان از روزی که غروری نداشته باشی...
و بی ریا به انها محبت کنی,انوقت تورا هیچ نمی بینند...
ساده از کنارت عبور می کنند...!!!
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
بیخیــال ایــن همـــه تشبیــه و تشخیــص و ایــهـــامــ . . .
مـــن دیــوانــه امـــ
عقــلــمــــ بـــه ایـــن هـــا نمــــی رســـد . . .
فقــط مـــی گـــویـــمـــ دوستت دآرمــــ آقــــــــــــــا . . .
همیـــــن .
السلام علیک یا اباعبدالله
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
حـسين جـان كــوفـه نـيـا ....
از مـسجـدی کــه عــطــر عــلــی مــی وزد از آن......
از بــی نــمــازی پــدرت حـرف مــی زنـنـد........
نـیـزه فــروش هــای نــظــر تـنـگ چــشـم شــور......
از قـد و قــامـت قــمــرت حـرف مـی زنــنـد....
کــار از بـهـای گـنـدم ری هــم گــذشـتـه است.....
از قــیـمـت ســر قـمـرت حــرف مــی زنـنـد......
دیــدم کــه در مــحـلـه خـورجـیـن فــروش هــا .......
خــولـی و شـمـر پـشـت سـرت حـرف مـی زنـنـد
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
عجیب حکایتی است!
"عزیز" ترین ها
حسین(ع) و یوسف(ع)
از "گودال" و "چاه"
به آسمان عزت رسیده اند.
.............................................
کم نشه سایه ات از سر من حسین
- - - به روز رسانی شده - - -
آب خــوش از گــلــوی تــو پـایـیـن نـمـی رود /تــقـصـیـر آب نـیـسـت؛ گـلـو تـیـر خــورده است
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
باز باران بی بهانه
می خورد بر بام خانه.
یادم آرد کربلا را/
دشت پر شور و بلا را.
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
با صدای گریه های کودکانه
و اندرین صحرای سوزان
می دود طفلی سه ساله
پر ز ناله,دلشکسته,پای خسته,
باز باران...قطره قطره,
می چکد از چوب محمل...
خاکهای چادر زینببه آرامی شود گل...
آه باران,کی بباری بر تن عطشان یاران,
تر کنند از آن گلو را
آه باران..
آه باران
در سرزمینی کــه ســایــه آدم هــای کــوچـک ،بــزرگ شــود،در آن ســرزمـیـن آفــتــاب در حـال غـــــروب اســــت!
نشسته ایم
خودم و قلبم..
با هم”نقطه بازی” میکنیم..
زبان نفهم قلبم نمیفهمد “قواعد” بازی را..
تمام خانه ها را با اسم ”تو” پر میکندگاهی لال میشود آدم ...
حرف دارد ولی کلمه ندارد!!!!!!!!!!
عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..
عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)