سياه همچون افريقاي خودم

مثل آوازها

به بچه ام گفتم:

- سخت نگير بچه!

گُف: - نمي تونم نمي تونم

حتماً باس برم.

سفرهاي خاصّي هس

تو روياهايي از يه قماش ديگه.

لولو به لئونارد گف:

- يه انگشتر الماس ميخام.

لئونارد به لولو گف:

- کوفت هم گيرت نمياد!

از هيچّي، مقدار خاصّي وجود داره

تو رويايي از يه قماش ديگه.

سه نفر

افتادن رو خط تلفن من.

سِوُميه گف:

- خدا مال من نيست.

اختلال مُحتَمله

تو رويايي از يه قماش ديگه.

از يه رودخونه به يه رودخونه ي ديگه

بالاي شهر و پايين شهر

وقتي رويا از اين ور و اون ور تيپّا بخوره،

خُب احتمال اختلال

زياده ديگه.