من
بی تو
در غریب ترین شهر عالمم...
بی من
تو
در کجای جهانیکه نیستی؟!...
من
بی تو
در غریب ترین شهر عالمم...
بی من
تو
در کجای جهانیکه نیستی؟!...
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !
فکر نکن که فراموشت کرده ام ….
یا دیگر دوستت ندارم !
نه ….
من فقط فهمیدم :
وقتی دلت با من نیست ؛
بودنت مشکلی را حل نمی کند ،
تنها دلتنگترم میکند … !
- - - به روز رسانی شده - - -
این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند . . .
اما . . .
من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود . . .!!!
آرزوی خیلی ها بودم اما اسیر قدر نشناسی یک نفر شدم . . .!!!!!!!!!!!!
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
رفــــیــق !!
پـیـراهــَــنـــمــ را بــــِــزטּ بـآلـــآ !!
كـــَمـــَــرَمـــ را دیـــدے ؟؟
نـــترس ، چیـزے نیــســـتـــ !!
ایــטּ هــا فــَــقــَــط جـآے خـــَـنــجــَـرَنـــد !!
مــــטּ نــفــَــهـمیــدمــ در رفـــــآقــــَـتـــ چــــﮧ شـــد ؟؟ !!
وَلــــــــﮯ ؛ تــــــو مــُــواظـــبـــــ بــــآش .. !!
آلزایمر گاهی درد نیست...
درمان است!!
1ماهه نیستش
چقدر بده
داداشو میگم
انشاالله زودتر بیاد
![]()
دل نوشته هام طعم دل نمیدهند
تلخــند
فقط نوشتن است و نوشتن
کاغذ است و قلم
و فکری اشفته
دیگر از دل نمینویسم
نوشته هایم روح ندارند
مانند دلم که قرار ندارد
از چه بنویسم تا بر دلت بنشیند
ای دوست...
سودا
92.8.3
ویرایش توسط sevda_sj : 25th October 2013 در ساعت 01:49 AM
خــــــــــــــــــــــــ ـدا حافظ همین حالا
بخدا از تموم تک تک بچه های سایت. حتی خود ادمین. دلخورم...
شاید دیگه هرگز بینمتون...
خدا حافظ تا ابد
ویرایش توسط معمار حانیه : 25th October 2013 در ساعت 02:57 AM
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
گاهی باید نباشی
تا بفهمی نبودنت واسه کی مهمه
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
سلام
آری از پشت کوه آمده ام !!!
چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده...
ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان
از دست گرگها باشد !
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...
من يوسف قرنم زليخا خاطرت تخت
اين بار مي خواهم خودم گردن بگيرم
لبخند تو را چند صباحي ست نديدم
يك بار دگر، اي خانه ات آباد، بگو "سيب"!
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)