خاطره ی زیبای یک دانشجو خ خ خ خ خ خیلی قشنگ فقط بخون و بخند

[m.g.s.t.r]

ناهار باهم بخورییییم؟؟؟
چطوری؟؟؟؟؟؟؟
مگه دانشگاه اکسفورد هس که مختلط باشه؟؟

["golbarg"]

دوستان تیکه اخرشو بخونید یادم رفته بود اضافه کردم

اون بنده خدا هم از یه جا دیگه انگار گرفته بودش برای همین اونم دچارمشکل من شد

- - - به روز رسانی شده - - -

ناهار باهم بخورییییم؟؟؟
چطوری؟؟؟؟؟؟؟
مگه دانشگاه اکسفورد هس که مختلط باشه؟؟

وا دانشگاه ما فقط مونده همو دراغوش بگیرن اینکه چیزی نیست

[رضوس]

ناهار باهم بخورییییم؟؟؟
چطوری؟؟؟؟؟؟؟
مگه دانشگاه اکسفورد هس که مختلط باشه؟؟

حالا حنما که قرار نیست سلف دانشگاه برن
بوفه دانشگاه
دکه جلوی دانشگاه
پارک کنار دانشگاه
کافی شاپ سر کوچه
رستوران اونور خیابون و...

[امیر دانته]

حالا خنده دار تر شد

تیکه آخرش حالا خوب شد تیکه ی یکی مونده به آخری مورد داره

[ll]

ساعت 8 کلاس داشتم صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه ...
چون عجله داشتم حواسم نبود جای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون ...
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته ...
یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد !!
با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم :
کرایه ی خانم رو هم حساب کنید لوطفن!! اقا دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف کرد كه اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا ...
منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم ..میگفتم خدا به سر شاهده كه اگه بزارم ! اصن نمیشه ! تمام این مدتم دستم دراز بود جلوی رارنده ...
ولی نمیدونم چرا رانندهه نیشش یكسره باز بود!! ولی گذاش تا خودمو و گلومو پاره وجر جر کنم
بعدش كه چن دیقه گذشت با همون پوسخند گفت: خب اقا پسر.. نگفتی چطور ی با این پونصدی میخوای هم كرایه خودتو هم کرایه ی بقیه رو تو حساب میکنی ؟!
انگار اب یخ ریخته باشن روم ... انگار فلج شدم . آخه پول دیگه ای نداشتم ...))
الکی سَرمو کردم تو کیفمو الكی دنبال پول دیگه گشتن ..كلا تابلوُ بود دارم وقت كُشی میكنم
بعد دیدم دختره کرایه ی جفتمونو حساب کرد ... ولی از خنده داشت میترکید ...
منم عصبی ; داشت گریه ام می گرفت که برام اِس داد و گفت :
پیش میاد عزیزم ناراحت نباش ! موافقی ناهارو با هم بخوریم ...
حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم ...
خلاصه عین اُسگل ها اونقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه ...
الانی یه دوماه میشه باهم دوستیم!!

ولی یه بار که گوشیشو یواشكی نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده

خیلی خیلی حال کردم کلی به وزنم اضافه شد

[m.g.s.t.r]

حالا حنما که قرار نیست سلف دانشگاه برن
بوفه دانشگاه
دکه جلوی دانشگاه
پارک کنار دانشگاه
کافی شاپ سر کوچه
رستوران اونور خیابون و...

چی بگم والا
البته دانشگاه ما چه تو اهر چه تو تبریز کوچه و پارک و خیابان جلوش نبود!!!!
آخه دانشگاه اهر 10کیلومتر خارج شهر بود(جلوی پلیس راه!!)
تو تبریز هم که دانشگاه آزاد بالای قله 1 کوه ساخته شده

- - - به روز رسانی شده - - -[/COLOR]



وا دانشگاه ما فقط مونده همو دراغوش بگیرن اینکه چیزی نیست

جل الخالق!توسلف هم قرتی بازی میکنن!!!!!!
حراست کجایی که یادت بخیر

[dan6jo]

سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه داستان خوندم اوالاش که خوب نوشته بود اما پایانش فیلم هندی شد.

[zina_a]

ای بابا حالا داستان او به کنار اینجا عجب داستانی شده؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

[moh1370]

لازمه
ولی من توجیح نشدم چجوری دختره بهش اس داد

آقا اگه کسی فهمیده به منم بگه دختر آس کلاس شماره این آقا از کجا اورده که بهش اس ام اس داده؟

[kamel.gholami]

بعله ....

با پاسخ به این سوال بنده را از سردر گمی بیرون آورده
و خانواده ای را از نگرانی در می آورید:

این دختره شماره ی پسره رو از کجا آورده بود؟

اجرتون با امام حسین ....