میدونم با من نبودی
چون من یادم رفت این جمله آخریه رو بنویسم برات!
یکی هم بذار طلبت بعدا از خجالتت درمیام...........
خب خودم یک اعتراف بکنم...
یکبار منو خواهرزادم خونه تنها بودیم داشتیم تو اتاق گل کوچیک بازی میکردیم بعد من یک شوت زدم یک گلدون رو شکستم
بعد انداختم تقصیر خواهرزادم!
بعدا صداش دراومد که قد و قواره خواهرزادم به شکستن اون گلدون نمیخورد!
یکی دیگه
یه بار چایی خوردم قندونو حواسم نبود گذاشتم تو یخجال!
بعد که مامانم دید شاکی شد
انداختم گردن بابام
خعلی هم اصرار کردم که مطمئنا کار من نبود
اینا مال زمان مدرسه بود!![]()











پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)