دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 186

موضوع: اعترافاتی از جنس واقعیت

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #10
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79815
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اعــــــــترافاتی از جنس واقعیــــــــت

    بزارید من هم جلوی مامانم و بقیه دوستان اعتراف کنم
    بعد از این اعتراف من دیگه روی نگاه کردن در صورت مامانم رو ندارم
    پارسال بود داستان از جایی شروع میشه که روز چهارشنبه بود و من مریض شده بودم خلاصه مامان و بابام هم اصرار داشتن که نه ساغر تو باید بری مدرسه من هم حوصله نداشتم برم و واقعا حالم خوش نبود
    هیچی دیگه گفتم چیکار کنم چیکار نکنم ، برنامه کلاسی رو دیدم فرداش زبان داشتیم و ادبیات و ریاضی و زیست و فیزیک
    دقیقا یادمه
    یعنی من حاضر بودم زندگی رو ازم بگیرن اما چهارشنبه نرم مدرسه
    خلاصه ناگهان یک فکر شیطانی به سرم زد
    برنامه کلاسی رو از روی دیوار کندم و بردم با اسکنر بابام یک اسکن ازش گرفتم ، کلی بد بختی و گرفتاری داشت این قسمت که با هزار ترفند اسکن بگیرم و وارد کامپیوتر کنم تازه اگر بابام میفهمیدن ناراحت میشدن که بدون اجازه به وسایلشون دست زدم
    سریع فلش رو وارد کامپیوتر خودم کردم و برنامه رو باز کردم و جای ریاضی نوشتم ورزش
    اینقدر تمیز در اومده بود که خودم هم جاش رو گم میکردم ( کلی کیف کردم که اینقدر تمیز در اومده بود )
    خلاصه از برنامه به دست اومده پرینت گرفتم و قسمت سخت تر دوم صدای پیرینتر بود که با هزار بد بختی مخفیش کردم و بعد که برنامه به دست اومد بردم و چسبوندمش به دیوار بعد رفتم به مامان و بابام گفتم که می تونن برنامه کلاسیم رو ببینن که ریاضی ندارم و با خیال راحت گرفتم خوابیدم
    فرداش که بیدار شدم احساس کردم اهالی خونه دلخورن
    یادم افتاد که واااااااااااااااااااااااا اااااای یک نمونه از برنامه کلاسی اصلی توی اتاق مامان و بابام بود که کلا یادم رفته بود بکنمش
    خلاصه بعد که مسئله رو گفتن بهم بابت این مسئله عذر خواهی کردم اما مهم این بود دیگه من چهارشنبه رو نرفتم دیگه
    این بود گول مالیدن سر خانواده توسط Sa.n
    ویرایش توسط Sa.n : 17th October 2013 در ساعت 07:48 PM
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 15 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: آخرین وضعیت وام در موسسات اعتباری
    توسط Almas Parsi در انجمن اقتصاد مالی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th January 2014, 09:16 PM
  2. خبر: درمان معتادان با فناوری واقعیت مجازی!
    توسط نارون1 در انجمن اخبار روانشناسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd May 2013, 02:22 PM
  3. بحث: به این وضعیت اعتراض کنیم یا نه؟
    توسط عرفان سلیم زاده در انجمن ایده های نخبگان ایرانی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 11th February 2013, 01:37 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th August 2012, 09:00 AM
  5. واگذاری سیم کارت های اعتباری با وضعیت مطلوب فاصله دارد
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th November 2008, 04:25 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •