دوست آشنا
تا جایی که یادمه
خاطراتت را آتش زدم
حتی لبخندهای خودم را
و بوی گل های تورا
وخاکستر ش را به باد سپردم
که ببرد به ولایتی دور
تا من اینجا مثل همیشه بلند بلند به تمام دنیا بخندم وتو در دوردست آن قدر مهم نباشی که خاطرت یک بار درروز هم فضای ذهنم را آلوده کند
تا یادم هست
برایت خودم مراسم ختم گرفتم وفاتحه
اما نمی دانم چرا؟؟؟؟؟؟؟
این روزها که آمدنت نزدیک است
انگار
آشیل پایم را بریده اند
فرار از تو غیر ممکن است
این هم اعتراف
من صادقانه عاشقت هستم
ولعنت به تو
sabo3eur
کـــــــاربر فــــعال
کـــآش به جای اینهــــمه باشـــگــاه زیــبآیــی انــــدآم ؛
یـــک بـــآشــگــآه زیــــبــآیــی افکــــآر هــم داشتــــیم ؛
مشــــکل امــــروز مــــآ انـــدآمــهآ نیســــتنـد ؛
افــــــکـآرهــــآ هستــــنــد ؛ افـــکــآرهــآ
دوست آشنا
خدایــــــــــــــــ ــا
ایـنـکه مـیگی از رگ ِ گـردن نـزدیـکتـری و ایـن حـرفا ،
در سـطـح ِ شعـور و درک ِ مـن نـیست بقـرآن ! !
یـه دقـیـقه بیـا پـائیـــن ،
بــغــلـم کـن ...
ویرایش توسط kamel.gholami : 17th October 2013 در ساعت 12:11 PM
همکار تالار بیماریها
گوش کن. دور ترین مرغ جهان میخواند
شب سلیس است، و یک دست. و باز
شمعدانی ها
و صدادار ترین شاخه ی فصل، ماه را میشنوند.
پلکان جلو ساختمان
در فانوس بدست
و در اسراف نسیم
گوش کن، جاده صدا میزند از دور قدم های تورا.
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا
و بیا تا جایی، که پرماه به انگشت تو هشدار دهد.
و زمان روی کلوخی بنشیند باتو
و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی ست در آنجا که تو راخواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی ست که از حادثه عشق تر است...
دوست آشنا
همۀ گاوها گوساله به دنیا می آیند
من گوساله گاو به دنیا آمدم
شیرم را دوشیدند
شاخم را شکستند
از دباغخانه که برگشتم عزیز شدم
حالا نشسته ام پشت ویترین گالری کفش
سایز 37 درست اندازۀ پای ملیحه
"اکبر اکسیر"
(ملیحه اسم خانم اکبر اکسیره)
کاربر فعال سایت
زندگی،راز بزرگیست که در ما جاریست
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی،که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟!
هیچ!!!!
کـــــــاربر فــــعال
یار همراه
تمام همسایه ها فکر می کنند ما دیوانه ایم!
ما هم فکر می کنیم ان ها دیوانه اند!
هم ما و هم ان ها....
درست فکر می کنیم!!!
و همه ی ما خاطره ایم.....
یار همراه
دیگه بهونه ای واسه اومدن و بودن نداری
میدونم... منم مثل خودتم....
بهونه منم نیست!
و همه ی ما خاطره ایم.....
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)