سلام...
یه روز همه ی آرزوی ما بغله مادرمون هست...
یه روز همه ی علاقه ی ما رفتن به شهر بازی هست...
یه روز همه ی امید ما گیر کردن دبیر ریاضی در ترافیک هست...
یه روز همه ی خوشبختی ما توی ژل موهامون خلاصه میشه...
یه روزم توی تاب موهاش...
اگر صد بار برگردیم به عقب باز هم تمام و تمام و تمام و کمال، همون مسیر رو خواهیم رفت...
نگران بودن مورد مهم و خوبیه، اما تا 33% و بیشتر از این میشه ضرر...
بی خیال بودنم اخلاق خوبیه ولی تا سی و سه درصد...
همه چیز 1 سومش خوبه و بیشتر بهش پرداختن باعث اجحاف در حق خودمون میشه...
حق متعادل بودن...
ـــــ
ما همیشه ممکنه در تایم های آینده برای خودمون و برنامه هایی داشته باشیم و قول هایی بدیم...
و به واقعیت نرسیدنشون دلیل بر بدقولی نیست یا کوتاهی نیست...
تو سرمایه گذاری میکنی از عمرت و میندازی تو دجله...
همیشه داشته ها و خواسته ها باید در توانایی و بر شرایط در نظر گرفته بشن...
مثل کار فعلی من که الان بر اساس جبر هست...
جبر زمان همون تفاوت علایق و خواسته های تو با پیرامونت هست...
اقتصاد چقدر از زندگیت هست؟
از کجا فهمیدی این تغییرات به نفعت نیست؟
انسان زنده توانایی ناامید شدن نداره...
همه ی ما نسبت به فردامون بی تجربه تر هستیم...
این وجه مشترک هست که با 6.5 میلیاد انسان دیگه داری...
چند روز میرم گرگان تا خون تک تک زبون بسته ها رو بریزیم...
برگشتم حتما یه جا میبینمت...
سلام دوست گرامی...
این یه روند طبیعی هست...
یه وقت کاربرد کتاب افزایش دانش است و یه وقت جایی برای خشک کردن پروانه ها...
روزمرگی هم که سوزوندن برگ برگش برای یخ نزدن بین ازدحام مردم بی روح و خنک...
کسالت از زمانی شروع میشه که فکر میکنیم الک هامون رو آویختیم...
متاسفانه برای خانمها ظاهرا بنا بر فرهنگ ما قضیه کمی سخت تر به نظر میرسه...
ولی در حقیقت بعد پروانه شدن تازه اول راه پروازه...
سلام....
منظور از دگردیسی معیار، تغییر روحیات و علایق در مقاطع مختلف سنی و شرایط مختلف انسانهاست...
همانطور که شما به اندازه ی گذشته وابسته به عروسک های کودکیتون نیستید...
همه چیز همیشه دارای تعاریف مختلفی هست...
یعنی هر اتفاقی دارای لایه های مختلفی از تعریف است که ممکنه همه ی اونها همیشه درست باشن ولی همه ی اونها همیشه صلاح نیستند...
همون اصل منطبق سازی زمان به زمانه...
یکی ازدواج میکنه که نثلش منقرض نشه...
یکی ازدواج میکنه که سنت دینش رو رعایت کنه...
یکی ازدواج میکنه که نیازهاش برطرف بشه...
یکی ازدواج میکنه که خونواده اش ازش راضی باشن...
یکی ازدواج میکنه تا کلفت داشته باشه...
یکی ازدواج میکنه تا تکیه گاه داشته باشه...
یکی ازدواج میکنه از دست خونه واده اش در بره...
یکی ازدواج میکنه تا محبت از پنجره به خونه اش بیاد...
متاسفانه اکثر تعاریف ما چه تجربی چه علمی و چه فولکلوریک داری نقص هستند...
و نحوه ی دگردیسی معیاری ما رو دچار اختلال و اشتباه میکنند...
درس عبادت ورزش...
فکر میکنید 10 سال بعد هم همین نظر رو داشته باشید؟
اگر تعاریف بهتری از هر مقوله پیدا کنید حتما دگردیسی شما هم معقول و بهتر خواهد بود...
و اگر هم تعاریف رو به رای تعبیر کنید و یا بدون کنکاش بپذیرید مثل من دگردیسی خوبی نخواهید داشت...
البته همه چیز میتواند متفاوت روی دهد...
و هیچ کدام از حرف های من منبع مرجع و سند مشخصی ندارد...
به همین خاطر چه شما برای عروسک کودکی خود لالایی بخوانید چه نخوانید...
من هنوز همه ی آرزویم بغله مادرم هست...![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)