مجنون هنگام راه رفتن کسی جز لیلی را نمیدید....
روزی شخصی درحال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبورکرد.
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟
مجنون به خود امد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم
تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو وخدایت فاصله انداختم...


 
            
            
 
            .gif) 
	
 عاشق یاعاشق نما
 عاشق یاعاشق نما
                 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول 
			

علاقه مندی ها (Bookmarks)