ذبيح اعظم
چنان كه گفتيم ذبح گوسفند بهشتى و يا تمام قربان هاى مِنى به جاى اسماعيل اگرچه صحيح و عظيم است لكن اين تمام حقيقت نيست و خداوند متعال در عالم انسانى و از نوع بشر نيز قربانى اى را به جاى اسماعيل(علیه السلام) قرار داد و او را به عنوان برترين ذبيح راه حق و حقيقت برگزيد كه بايد دين اسلام به عنوان برترين دين آسمانى از خون او كه خون خدا و ثارالله است آبيارى مى شد تا بتواند تا قيامت چراغ هدايت امت باشد. اين انسان برتر از انبيا و فرشتگان، سيد و سالار شهيدان و مظلوم كربلا حسين بن على(علیه السلام) است كه ذبيح اعظم خدا است.
در اين زمينه، در عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، خصال شيخ صدوق و ديگر كتب معتبر روايى از امام رضا(علیه السلام) چنين نقل شده است: هنگامى كه حق تعالى به ازاى ذبح اسماعيل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهيم(علیه السلام) آرزو كرد؛ كاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح كند و مأمور به ذبح گوسفند نمى شد تا به سبب درد و مصيبتى كه از اين راه به دل و جان او وارد مى شود، مصيبت پدرى باشد كه عزيزترين فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح كرده تا از اين طريق بالاترين درجات اهل ثواب در مصيبت ها را به دست آورد. در اين اثنا خطاب وحى از پروردگار جليل به ابراهيم خليل رسيد كه محبوب ترين مخلوقات من نزد تو كيست
ابراهيم(علیه السلام) عرضه داشت: هيچ مخلوقى پيش من محبوب تر از حبيب تو محمد(صلی الله علیه و آله) نيست. پس وحى آمد كه آيا او را بيشتر دوست دارى يا خودت را ابراهيم(علیه السلام) گفت: او پيش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بيشتر دوست دارى يا فرزند خود را ابراهيم(علیه السلام) عرض كرد: فرزند او را بيشتر دوست دارم.
پس حق تعالى فرمود: آيا ذبح فرزند او(امام حسين عليه السلام) به دست دشمنان از روى ستم، بيشتر دل تو را مى سوزاند يا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض كرد: پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بيشتر دلم را مى سوزاند. در اين هنگام خداوند خطاب كرد؛ اى ابراهيم! پس به يقين جمعى كه خود را از امت محمد(صلی الله علیه و آله) مى شمارند، فرزند او حسين(علیه السلام) را از روى ظلم و ستم و با عداوت و دشمنى، ذبح خواهند كرد همان گونه كه گوسفند را ذبح مى كنند و به اين سبب مستوجب خشم و عذاب من مى گردند.
ابراهيم(علیه السلام) از شنيدن اين خبر جانكاه، ناله و فرياد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسيار گريه نمود و دست از گريه بر نمى داشت تا اين كه وحى از جانب پروردگار جليل رسيد: « اى ابراهيم! گريه تو بر فرزندت اسماعيل اگر او را به دست خود ذبح مى كردى، فدا كردم به گريه اى كه تو بر حسين(علیه السلام) و شهادتش كردى و بدين سبب بالاترين درجات اهل ثواب در مصيبت ها را به تو دادم. در پايان امام رضا(علیه السلام) فرمود: اين است مفهوم قول خداوند عز وجل؛ «وَ فَدَيناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ».(۲۴)
اين حديث معتبر از امام رضا(علیه السلام) علاوه بر اين كه بر مصاديق ديگر ذبح عظيم صحه نهاده، آيه شريفه «وَ فَدَيناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» را از انحصار در يك مصداق ظاهرى اگر چه عظيم، بيرون آورده و يك معناى دقيق عرفانى و ملكوتى ارائه كرده و سالار شهيدان را به عنوان ذبح عظيم معرفى نموده است. با آن كه همه امامان و پيامبران بسيارى در راه خدا شهيد شده اند و پيامبرى همچون حضرت يحيى(علیه السلام) را سر بريده اند و در برخى روايات نيز وجوه تشابهى بين شهادت حضرت يحيى(علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) بيان شده است،(۲۵) لكن قطعاً ذبيحى بزرگ تر و عظيم تر از سيدالشهدا(علیه السلام) در راه خدا ذبح نشده است، لذا تعبير «ذبيح اعظم» كم ترين چيزى است كه مى توان در حق سيدالشهدا(علیه السلام) گفت.
نكته جالب توجه اين كه حضرت اسماعيل(علیه السلام) با اين كه ذبيح الله ناميده شده است و به راستى حضرت ابراهيم عزم بر ذبح او داشت و ذره اى در اطاعت امر خداوند متعال سستى نكرد ولى خدا نخواست كه او حقيقتاً ذبح گردد و مشيتش بر آن قرار گرفت ذبيح حقيقى او فرزند پيغمبر خاتم و جگر گوشه فاطمه و سيد و سالار شهيدان باشد.
آرى ! حسين بن على(علیه السلام)، انسانى برتر از عرش و فرش است كه خدا او را در قرآن كريم نفس مطمئنه ناميده «يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» و او را به جوار خود فرا خوانده « ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ راضِيه مَرْضِيه فَادْخُلِى فِى عِبادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»(۲۶) و او نيز با كمال اخلاص در لبيك گفتن به فراخوان پروردگار شتاب كرده(۲۷) و با دادن سر مباركش در راه رضاى پروردگار در مناى حسينى، ذبيح اعظم خدا شده است.
پي نوشت :
۱- علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج،۱۳ ص۱۰۴ و ج،۱۴ ص،۱۸۲ چاپ بيروت، سال ۱۴۰۴.
۲- همان، ج،۹۸ ص۲۳۷ و ۳۲۰.
۳- شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج،۳ ص،۸۹ انتشارات جامعه مدرسين سال ۱۴۱۳ ق، وسائلالشيعه، ج،۲۷ ص،۲۶۰ مستدركالوسائل، ج،۱۶ ص،۹۷ بحارالأنوار، ج،۱۵ ص،۱۲۶ بحارالأنوار، ج،۱۰۱ ص،۳۲۴ الخصال، ج،۱ ص۱۵۶.
۴- منلايحضرهالفقيه، ج،۴ ص۳۶۸.
۵- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح۶۹.
۶- الصافات/ ۱۰۷.
۷- (۲)البقره۱۲۴
۸- مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايرة المعارف قرآن كريم، ج،۱ ص،۵۳۱ انتشارات دفتر تبليغات ۱۳۸۲.
۹- تفسير نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۸
۱۰- منلايحضرهالفقيه، ج،۲ ص،۲۳۰ ح۲۲۷۸
۱۱- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص،۱۲۹ ح،۷ قربالإسناد، ص۱۷۳
۱۲- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص،۱۳۰ ح۱۱ و ص۱۳۲.
۱۳- الميزان، ج،۷ ص: ۲۳۲ و ج،۱۷ ص: ۱۵۳.
۱۴- ترجمه الميزان، ج،۷ ص: ،۳۲۳ الميزان، ج،۷ ص: ۲۳۲
۱۵- (۳۷)الصافات۱۰۰- ۱۰۷
۱۶- مجمع البيان، ج،۸ ص: ۷۰۸
۱۷- تفسير نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۶
۱۸- (۲)البقره،۱۸۴ (۵) المائده،۳۶ (۷۰) المعارج،۱۱ (۳) آلعمران،۹۱ (۱۰) يونس،۵۴ (۱۳) الرعد،۱۸ (۳) الزمر۴۷
۱۹- لسان العرب، ج،۲ ص: ۵۹۹.
۲۰- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح۶۹.
۲۱- دايرة المعارف قرآن كريم، ج،۱ ص۵۳۲-،۵۳۳ مركز فرهنگ و معارف قرآن، انتشارات دفتر تبليغات، چاپ ۱۳۸۲.
۲۲- تفسير نمونه، ج،۱۹ ص: ۱۱۶
۲۳- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۲ و ج،۱۵ ص،۱۲۸ ح،۶۹ الخصال، ج،۱ ص،۵۵ ح،۷۸ عيونأخبارالرضا(علیه السلام)، ج،۱ ص،۲۱۰ ح،۱ مستدركالوسائل، ج،۱۶ ص،۹۸ ح۱۹۲۶۸.
۲۴- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۴ و ج،۴۴ ص۲۲۵.
۲۵- بحارالأنوار، ج ،۴۵ ص ۲۱ و ج،۴۴ ص،۳۰۲ ح۱۳ و ج،۴۵ ص۲۱۱.
۲۶- (۸۹) الفجر۲۷.
۲۷- ر.ك : بحارالأنوار، ج،۲۴ ص۹۳.
علاقه مندی ها (Bookmarks)