همکار تالار شیمی عمومی
سلام
تو روابط اجتماعیم یه مشکل اساسی دارم
من کلا دختر چادری و نسبتا مذهبیم . میگم نسبتا یعنی خشک مذهبی نیستم
وقتی با یه نفر دوست میشم . خونواده دوستم خیلی تاییدم میکنن
چون یه جورایی دختر ساده و معمولیم و حداقل ظاهرم خوبه.
تا اینجاش خوبه
مشکل از اونجایی شروع میشه
که دوستام وقتی میبینن از بین دوستاشون . خانواده منو خیلی تایید میکنن . دیگه هر وقت میخان برن بیرون میخان خونواده راحت اجازه بده میگن میریم پیش نرگس یا با نرگس میریم بیرون
ظهر خونه نمیرن . در حال اس بازی یا حرف زدن با گوشین . خونواده سوال میکنن . میگن نرگسه
سر همین موضوع گاهی اوقتا مثلا مامان دوستمو میبینم . بهم اخم میکنه یا با ناراحتی جوابمو میده . بعدش میفهمم . به به . دوستم یه شیطنتی کرده بعد مامانش فک میکنه به خاطر همنشینی بامنه
یا دوستم . از حساب بانکی شوهرش پول برمیداشت میرفت خرج میکرد . میگفت با نرگس رفتم خیابون
یا به شوهرش میخاس یه حرفو غیر مستقیم بگه . میگفت نرگس گفته . بعد شوهرم زنگ میزد به من میگفت تو زندگی ما دخالت نکن
اخرین موردشم دیشب بود . مامان دوستم دید شارج ندارم . گفت بس روزا با طیبه اس بازی میکنید . اصن شارژی برا دوتاتون نمیمونه
ولی من تو کل هفته فقط یه شب به طیبه اس دادم . اونم روز کودکو بهش تبریک گفتم. دیگه خانوم خانوما روزا با بی اف اش اس میداده میگفته نرگسه
این داستانا در نهایت باعث خراب شدن من و از دست دادن دوستام میشه. و هر کدوم از اینجریانات باعث ضربه روحی من میشه
به نظرتون چکار کنم ؟
ویرایش توسط 1=1+1 : 11th October 2013 در ساعت 11:38 AM
همکار تالار شیمی عمومی
راجب دوستام فکر بد نکنید . دخترای معمولین .
با خانواده های خوب
ولی خب شیطنت های دوره دانشجویی زیادن .
من خودمم مبرا از شیطنت نیستم
ولی خب کمتره . من تو جمع دوستانه خیلی شیطنت میکنم و شر و شورم زیاده
کلا یه باشگاه داریم و یه نرگس
ولی بقیه جاها . سعی میکنم . حجابمو حفظ کنم و اروم باشم![]()
دوست آشنا
شما که مشکلی نداری؛مشکل از بقیست...اونا باید رفتارشونو تغییر بدن...اگرم خیلی نگرانی با دوستانت حرف بزن فوقش ناراحت میشن دیگه ؛خوب بشن
ممکنه هرکسی در مورد شما یه جوری فکر کنه ولی قرار نیس که به حرفای همه اهمیت بدین مهم اینه شما تو واقعیت چطوری هستین...
همکار تالار شیمی عمومی
من خودمم اونقدارام دختر خوبی نیستم
ولی خب یه ذره فقط یه ذره درجه شیطنتم کمتره . یه کم بیشتر دوستام اهل جانمازو و دعام . ته تهش اهل پسر بازی و ارایش کردن و لباس ناجور پوشیدن نیستم . ولی خب اونقدرام دختر خوبی نیستم
اولش خودمم همین فکرو میکردم . ولی اوضاع خیلی وخیم شده
واقعا ضربه روحی بهم میخوره
بعدشم بدبختی اینجاس من نمیدونم شدم مجوز اونا برا بیرون رفتن از خونه و...
فقط وقتی گند کاراشون در میاد
دوست آشنا
اینی که شما میگی چیز جدیدی نیس همیشه همینطوریه....گاهی وقتا آدم تو عالم رفاقت ممکنه یه کارایی واسه دوستاش انجام بده هرچند زیادم درست نباشه ولی گاهی دیگه قضیه فراتر از این چیزاست و به سواستفاده میرسه...حالا من نمیدونم حرفی که میزنم چقدر درسته ولی اگه حس میکنی دوستانت دارن از اسم شما سواستفاده میکنن پس دیگه دوست به حساب نمیان یا شایدم اصلا از این نگرانی شما باخبر نیستن ولی بازم بهتره مستقیم به خودشون بگین شاید قضیه حل شد مطمئن باش اگه واقعا دوست شما باشن حرفاتون قانعشون میکنه و حل میشه اگرم نه که اصلا یه مدتی بیخیال ارتباط با دوستانت شو شاید جواب داد![]()
همکار تالار نرم افزار
عجب دوستای داری .
عزیزم تو انتخاب دوست شما مشکل داری باکسی برو که مث خودت باشه نه کسای که اینجورن
با کسی نرو که دوست پسر یا شوهر داره بایکی برو که مث خودت پاکه و این مشکلات ب وجود نمیاره
تو حرفاتم ففهمیدم زیاد با دوستات ادعای صمیمیت در حالت عادی میکنی که خانوادهاشون پیش از اندازه شناخت دارن
همیشه حدتو بااشخاص اطرافت رعایت کن اجازه نده از حیرمشو دور بشن و برات درد سر بشن
بهشون بفهمون که من اجازه نمیدم از شخصیت من سواستفاده کنی
مثلا وقتی فهمیدی به شوهر اون حرفو زده رابطتوباش قطع کن ناراحت نباش دوستتو از دست نمیدی برمیگرده عذر میخواد ودیگه تکرار نمیکنه
نه اینکه بهش بخندی که و بگی چرا به شوهرت اینو گفتی
برامنم اتفاق افتاده اما حلش کردم
چرا جوجه ها جیک جیک میکنند؟؟؟
همکار تالار شیمی عمومی
دوستام بد نیستن .
شهر شما نمیدونم ولی شهر ما غیر دختر خشک مذهبیا بقیه جمیعا دوس پسر دارن یا حداقل تو فکر یه پسرنعزیزم تو انتخاب دوست شما مشکل داری باکسی برو که مث خودت باشه نه کسای که اینجورن
با کسی نرو که دوست پسر یا شوهر داره بایکی برو که مث خودت پاکه و این مشکلات ب وجود نمیاره
اون دختر هایی که ظاهر نامناسب دارن که علاوه بر دوستی با پسرا کارای بدترم میکنن بد حساب میشن
دوستای من معمولین
بعدشم گلبرگ جان منم اونقدرا پاک نیستما
اره خونواده هاشون خوب منو میشناسن . یه جورایی به مادر و خواهرای دوستام خیلی احترام میزارم مخصوصا مادراشون و باهاشون در ارتباطمتو حرفاتم ففهمیدم زیاد با دوستات ادعای صمیمیت در حالت عادی میکنی که خانوادهاشون پیش از اندازه شناخت دارن
یه جورایی دوستام قصد بدی ندارنهمیشه حدتو بااشخاص اطرافت رعایت کن اجازه نده از حیرمشو دور بشن و برات درد سر بشن
بهشون بفهمون که من اجازه نمیدم از شخصیت من سواستفاده کنی
فقط دنبال راحتی خودشونن . مثلا میخان برن بیرون . به جایی مجبور شن یکساعت توضیح بدن . میگن با نرگسیم دیگه نیازی به توضیح نیس
ولی متاسفانه گاهی بد میشه
همین دیگه وقتی فهمیدم که دیر شده بود . بعدش دوستیمو باهاش بهم زدم و حداقل تا دو ماه ناراحت بودم و شکنجه روحی داشتممثلا وقتی فهمیدی به شوهر اون حرفو زده رابطتوباش قطع کن ناراحت نباش دوستتو از دست نمیدی برمیگرده عذر میخواد ودیگه تکرار نمیکنه
نه اینکه بهش بخندی که و بگی چرا به شوهرت اینو گفتی
بعدشم دوستیمو باهاش ادامه ندادم ولی الن خیلی ناراحتم که چرا به خاطر یه حماقت که اون کرد . من دوستمو از دست دادم
ویرایش توسط 1=1+1 : 11th October 2013 در ساعت 12:21 PM
همکار تالار شیمی عمومی
همکار تالار نرم افزار
چرا جوجه ها جیک جیک میکنند؟؟؟
همکار تالار شیمی عمومی
شوهرم تا اخر عمرم ازم دلخور میشد
.
نه دیگه . الن بحث چیز دیگس
من از مونس و همدم بودنشون ضربه نخوردم
من از مورد تایید خونوادشون ضربه خوردم
الن همین طیبه اخرین مثالم
این از دخترای فامیل و بچهای باشگاس
5 سال ازم بزرگتره
اونقدارم صمیمی نیستیم
ولی چون مورد تایید خونوادشم و مامانش خوب خوببببببب منو و خونوادمو میشناسه
طیبه ترجیع میده . برا راحتی کاراش اسم منو بگه
بعدشم مشکل اینجاس . این اخلاق بین همه دوستام رواج داره .
و مشکل بعدی اینه که من نمیدونم دقیقا کدومشون و دقیقا چی به خونوادشون گفتن
باید یه راه حل اساسی پیدا کننم
ویرایش توسط 1=1+1 : 11th October 2013 در ساعت 12:39 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)