تحقیق در معماری گذشته ایران-قسمت پنجم
# منابع تحقیق
یکی از بخشهای مهم در هر تحقیق استفاده صحیح از منابع مختلف است . منابع موجود برای یک تحقیق در معماری گذشته ایران را می توان به دسته تقسیم نمود :
1- منابع با ارزش قدیمی متون اسلامی 2- منابع معاصر ایرانی و خارجی 3- خود بنا
اهمیت نحوه استفاده از منابع تاریخی آنگونه که باید متاسفانه برای دانشجویان هنر و معماری ما روشن نشده است . اصولا شاید این عیب وجود داشته باشد که دانشجویان در دانشکده ها آنگونه که باید به تاریخ اهمیت نمی دهند . دانشجویان باید تشویق بشوند که به کتب تاریخی که انگشت شمار هستند مراجعه کنند . متاسفانه عدم آشنایی با تاریخ به گونه ای است که بعضی هنوز نمی دانند که صفویه اول بوده است یا قاجاریه . این عیب بزرگی است و برای اصلاح آن باید از دانشگاهها آغاز کنیم . در یک پژوهش معماری ، پژوهش تاریخی بخش قابل ملاحظه ای از آن را تشکیل می دهد .نمونه ای از نحوه کاربرد منابع تاریخی را در کتابهای با ارزش یادگارهای یزد و خاک یزد اثر ایرج افشار می توان مشاهده نمود .
ایشان تمام کتابهای تاریخی در باره یزد ، از تاریخ جعفری تا دیگر کتابهای بعدی را مطالعه کرده و چکیده آنها را در کتابهای خود آورده است .استفاده از منابع تا حد زیادی کار را برای خواننده آسان می کند . می توان چنین کاری را برای همه شهرها که درباره آنها منابعی وجود دارد انجام داد . نمونه های دیگر انجام شده برای کاشان ، شیراز و ... وجود دارد که می توان به خوبی از آنها استفاده کرد .
به نظر من در یک تحقیق معماری ، به خصوص دانشجویان که پایان نامه های خود را درباره موضوعات تاریخی می نویسند باید حتما و حتما چند کتاب مسالک و ممالک را مطالعه کنند . مسالک و ممالک کتابهای جغرافیای تاریخی هستند . نویسندگان آنها اغلب مجبور بودند مسیرهای مختلف را پیاده طی کنند و یک یک آبادیها را بسنجند و آثار آنها را ببینند پس نوشته های آنها مستند است و برای ما بسیار مفید می باشد به خصوص برای مکانهایی که بناهای آنها کاملا از بین رفته است .
به نظر من یکی از بهترین کتابهای مسالک و ممالک برای محققان ، به خصوص دانشجویان ، کتاب ابواسحاق ابراهیم اصطخری می باشد . خوشبختانه از این کتاب یک ترجمه فارسی قدیمی خوب به جا مانده که بسیارشیوا و روان است و همه دانشجویان می توانند آن را به فارسی بخوانند . در اینجا باید این نکته را یادآور شوم که دانستن زبان عربی برای پژوهندگان هنر و معماری امری ضروری و الزامی است . این زبان در هر صورت 1400 سال زبان علمی ما بوده و نمی توان منکر آن شد . دیگر کتب مسالک و ممالک که تعداد آنها نیز زیاد است برای مراجعه سفارش می شوند مانند ابن خرداد به ، مقدسی، فارسنامه ابن البلخی و نزهه القلوب .
یکی از کتابهای خوب که متاسفانه توجهی به آن نشده است کتابی از زکریا بن محمد قزوینی است . این کتاب درباره آثار و احوال شهرها نوشته شده است .برای نمونه در این کتاب به عنوان تنها منبع موجود از مسجد جامع ساوه و سر در بزرگ آن یاد شده است و به نقل از همین کتاب گویا بزرگترین سردر را درجهان اسلام داشته است که در حال حاضر فقط یک منار آن باقی مانده و بقیه آن از بین رفته است .همچنین اشاره به کتابخانه بزرگ خاتونی در مسجد جامع دارد و مطالب زیاد دیگری که می توان از آنها خیلی خوب استفاده کرد . فکر می کنم این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است اما عربی آن نیز طوری نیست که نتوان ان را فهمید . با توجه به چاپ و نشر کتابهای متعدد در ایران هنوز تعداد زیادی از کتب مسالک و ممالک به فارسی ترجمه نشده اند . هرچند که بخش هایی از آنها به صورت مقاله هایی توسط اساتید بزرگواری چون مینوی و عباس اقبال و دیگران ارائه شده اند . متاسفانه ما از خیلی چیزها غافلیم . برای نمونه ما شیعه هستیم و چهار کتاب اصلی داریم : یکی از ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی ( کافی ) و دو کتاب از ابو جعفر محمد بن حسن طوسی و یک کتاب از ابو جعفر محمد بن علی بن حسین یعنی ابن بابویه . این چهار کتاب هنوز چهار ترجمه خوب فارسی ندارد . در حالی که حکومت جمهوری اسلامی برقرار است انتظار بیشتری برای ارائه این کارها می رود . خوشبختانه ما دانشمندان و مترجمان خوبی داریم . دانشکده های معماری نیز می توانند برای استفاده دانشجویان از این کتب ، اقدام به ترجمه آنها نمایند .
از کتابهای با ارزش دیگر ، سفرنامه ناصر خسرو است که متاسفانه راجع به ایران مطالب کمی دارد . او از طبس یاد می کند به دلیل اینکه انجا به او خوش گذشته است و این شهر را زیباترین جاها می داند . البته مولوی هم می گوید :
جغد را ویرانه باشد جای و بس او چه داند وصف بغداد و طبس
ناصر خسرو از مسیر طولانی کویر با زحمت گذر کرده و به طبس رسیده است . در آنجا شهری آباد را با دو باغ قشنگ دیده است . حاکم اسماعیلی آنجا نیز از او دعوت کرده و در نهایت ، شهر برای او خیلی جلوه داشته است به همین دلیل تعریف زیادی از آن کرده است .
ناصر خسرو شرح بسیار خوبی از بناهای قدس دارد که می تواند نمونه بسیار خوبی برای پژوهش باشد . شرح او درباره قبه الصخره است . او این بنا را طوری شرح می دهد که می توان به خوبی و دقیقا ان را بازنگاری کرد و نقشه انچه را که در زمان ناصرخسرو وجود داشته است می توان دوباره ترسیم نمود . او در ابتدا کاری انجام داده است که برای پژوهشگران خیلی اموزنده و مفید است . او یک واژه نامه را در ابتدای کار آورده است . برای نمونه تعریفی که از ستون و عناصر مشابه ارائه می دهد بسیار جالب است . او به ستون به طور کلی می گوید ستون اما اگر قاعده آن گرد باشد به آن استوان می گویند . البته هر دو آنها یکی است اما این تعاریف برای شرح آسانتر موضوع است . یا برای نمونه آنچه را فرنگی ها پیلاستر (_Pilaster) می نامند ( نیم ستون چسبیده به دیوار ) او " پیل پایه " می نامد . او اشاره دقیق به تعداد ستونها ، فاصله آنها ، ارتفاع بنا ، نقشه و نمای بنا دارد و همانگونه که گفتم می توان آن را به خوبی بازنگاری کرد . البته گنبد موجود در زمان صلاح الدین ایوبی ساخته شده است و کتیبه و کاشی ان به اسم او می باشد که در زمان ناصر خسرو طور دیگری بوده است . این کتاب را اقلا باید دانشجویان معماری بخوانند . خواندن نثر ناصر خسرو نیز لذت بخش است زیرا دارای موسیقی خاصی است و یک نثر ساده نیست . این کتاب می تواند راهنمای خوبی برای بازنگاری بعضی ساختمانهای به جا مانده باشد . همانگونه که ناصر خسرو به جزئیات مختلف اشاره دارد محققان به خصوص دانشجویان نیز می توانند چنین شرحی از بناها داشته باشند .
منابع معاصر ایرانی
علاقمندان به تحقیق درباره ایران به خصوص دانشجویان می توانند به منابع معاصر که به وسیله تعدادی از دانشمندان و متخصصان نوشته شده است مراجعه کنند . تعداد این اثار کم است اما من مختصرا اشاره ای به بعضی از آنها خواهم نمود .
مرحوم محمد تقی مصطفوی در راه شناسایی معماری گذشته ما زحمت بسیار کشیدند . ایشان در رشته حقوق تحصیل نمودند و ابتدا به عنوان مترجم زبان فرانسه در اداره باستانشناسی مشغول به کار شدند . اما به دلیل علاقه و مطالعه و تحقیقات وسیع ، ایشان در زمینه معماری و باستانشناسی کارهای خوبی ارائه نموده اند . کتاب اقلیم پارس مرجع خوبی برای تحقیق می باشد . همچنین می توان گفت که حدود نود درصد کتیبه هایی را که در کتابهای گدار آمده است ایشان خوانده اند . یکی از تخصصهای ایشان خواندن خط میخی مشکل بود .
آثار مرحوم دکتر بهرامی نیز آثار خوبی است . مرحوم عباس زمانی نیز دارای اثار با احساسی هستند علیرغم اینکه ایشان معمارنبودند .
با کمال تاسف به علت ضعف حافظه ام نام تعداد زیادی از اساتید بزرگوار را به خاطر نمیاورم ، این به معنی نادیده گرفتن بعضی از افراد دانشمند تلقی نشود . آثار دیگری از دکتر لطف الله هنر فر ، دکتر بهروز حبیبی و بسیاری دیگر می تواند به عنوان مرجع استفاده شود .
- - - به روز رسانی شده - - -
تحقیق در معماری گذشته ایران-قسمت ششم
منابع خارجی
از نویسندگان و محققان خارجی چند نفر هستند که بیشتر از همه شناخته شده می باشند و من سعی می کنم درباره آنها کلیاتی عرض نمایم .
از ان میان آرتور پوپ زحمات زیادی کشیده است و کارهای او می تواند قابل استفاده برای محققان و دانشجویان باشد . از جمله کارهای خوب او گردآوری موضوعات مختلف است . او معمار نبود ولی نه تنها بلکه در هنرهای دیگر نیز با یافتن متخصصان درباره موضوعی از انها مقاله می خواسته و سپس در کتابش چاپ می کرده است . با همه اینها می گویم « خانه خدا داند ، در خانه چیست ».درک بعضی چیزها از معماری ما برای یک غیر ایرانی مشکل است .برای نمونه درباره اتاق کرسی و درک و فهم ان ، کسی می تواند بهتر بنویسد که یک شب تا صبح پشت آن خوابیده باشد و این است که جوانان محقق که خوشبختانه علاقمند هستند خیلی خوب می توانند از این کارها انجام دهند .
گیرشمن کتاب خوب و جامعی در دو جلد درباره چغازنبیل نوشته است به خصوص اگر توجه داشته باشیم که این بنا تا حالا زیر و رو شده است . البته با کمال تاسف گیرشمن خود ، خیلی چیزها را دور ریخته است . برای نمونه نمای چغازنبیل مانند یک کتابخانه بزرگ بوده است و یک رگ د میان روی آجرهای آن مطالبی نوشته شده بود ، اما تعداد زیادی از این آجرها همراه با خاک برداری به داخل خندقها ریخته شده است . در صورتی که اگر فرد دلسوزی آنجا بود می توانست از انها نسخه برداری کند و بعدها به ترجمه و تفسیر آن بپردازد . متاسفانه در آن زمان ما در ایران کسی را نداشتیم که این کار را انجام دهد .
دونالد ویلبر دو کتاب درباره معماری ایران نوشته است . یک کتاب او درباره معماری اسلامی زمان ایلخانان است . او زحمت زیادی برای این کتاب متحمل شده است اما با کمال تاسف در قسمت فنی آن و بخش نیارش درترسیم چفدها و طاقها اشتباهاتی دارد . در بعضی از بخشهای کار او ، این فکر تداعی می شود که شاید به او اشتباه یاد داده اند .در بخش چفد ها آنچه که از غیاث الدین جمشید کاشانی نقل شده است مانند ترسیم چفد چمانه مستند است اما بقیه ترسیمها با کاری که معماران انجام می داده اند وفق ندارد. معماران ما ازپرگار برای ترسیم چفدها استفاده نمی کردند بلکه از تقاطع دو بیضی استفاده می کردند . ترسیم بیضی با پرگار بر روی زمین کار آسانی نبوده است ولی آنها از تقاطع بیضی ها انواع چفدهای جناغی و یا بیزها را به دست می آوردند . همچنین برای رسم بیزها از نصف بیضی با فواصل کانونی مختلف استفاده می کردند که هیچکدام از این روشها در کار او نیامده است .
ویلبر همچنین در ارائه تاریخ چند بنا اشتباه کرده است . البته من نمی دانم تشخیص خود او بوده یا اینکه اینگونه به او گفته شده است . برای نمونه گنبد جبلیه کرمان در زمره آثار ایلخانی آمده است در صورتی که د کتاب تاریخ کرمان که به همت دکتر باستانی پاریزی تصحیح شده است ، این گنبد را قدیمی تر از این تاریخ می داند . گنبد علویان در همدان نیز از آثار دوره ایلخانی معرفی شده است ، در صورتی که این بنا از زمان آل بویه می باشد . در همدان خاندان علاالدوله همدانی از ساداتی بودند که از طرف مادری نوه صائب بن عباد وزیر معروف هستند . در هر حال اصل بنا از زمان آل بویه است که بعدا روی ان کار شده است . بنای هارونیه در طوس نیز همین مشکل تاریخ گذاری را دارد . تاریخ بنای اصلی به پیش از ایلخانان باز می گردد اما ملحقاتی از دوره های مختلف به خصوص تیموری دارد . ولی اصل بنا شباهتی به آثار ایلخانی ندارد .
دونالد ویلبر زحمت زیادی برای کتاب باغهای ایرانی کشیده است و نمونه های بسیار خوبی ارائه نموده است . ولی نتوانسته باغسازی ایران را نشان دهد و از اصول باغسازی ایران هیچ صحبتی نکرده است . مطالبی در باغسازی ایران وجود دارد که حتما باید به انها اشاره شود . این مطالب و جزئیات شاید از خود باغ مهمتر باشد .
برای اینکه مقایسه ای با کار ویلبر داشته باشیم من به اختصار رئوس آن را ذکر می نمایم . همانگونه که می دانیم در باغهای مغرب زمین سعی می کرده اند خیابان اصلی در محور باغ قرار گیرد ولی در ایران برعکس آن بوده است و خیابانها در دو طرف باغ قرار داشته اند و در وسط آن " میان کرت " طراحی می شده است .میان کرت ، کرت بزرگی است که از ساختمان اصلی تا ساختمان سر در امتداد دارد و در داخل آن درخت نمی کاشتند . در میان کرت بیشتر اسپست می کاشتند که سبزه خیلی قشنگ و خوشبویی است .این سبزه در هنگام جوانه زدن زیباست و وقتی بزرگ می شود گلهایی دارد ، وقتی هم درو می شود باز هم رنگ آن جلوه خاصی دارد . به نظر من ازچمن زیباتر و مفیدتر است . کاشتن اسپست در میان کرت باعث می شده است که منظر ساختمان گرفته نشود . برای نمونه درباغ دولت آباد یزد ، اگر در وسط بایستیم از یک طرف ساختمان سردر و از طرف دیگر ساختمان اصلی را می بینیم . راهها در دو طرف میان کرت قرار گرفته اند و از اتاق ارسی وارد ساختمان اصلی می شده اند . این ساختمان از سه طرف راه دارد و قسمتی که در محور طولی قرار می گیرد بسیار زیباست . ویلبر به بعضی از باغهای مهم از جمله باغ دولت اباد اشاره ندارد . اگر او ابتدا مطالعه ای درباره نحوه باغسازی و چگونگی استفاده از درختها و محل انها و بحث بهره وری از فضای سبز داشت شاید می توانست کار بهتری ارائه دهد . این مساله که درباغهای ایرانی سعی می کردند حتی یک بوته بی مصرف نداشته باشند از مسائل مهم قابل بررسی است . همچنین به سوالهای دیگری نیز می توانست بپردازد برای نمونه اینکه چرا بسته به نوع اقلیم از درختان مختلف استفاده می شده است . چرا برای نمونه درجایی درخت سرو ، کاج وصنوبرو درجایی دیگرسرو،کاج و ارغوان در کنار هم قرار می گرفته اند. در هر صورت یکی از این سه درخت می بایست خزان داشته باشد و سرو و کاج همیشه سبز هستند و یکی از آنها خزان می شود و تنوع بع باغ می داده است . این درختان دو دالان سبز و بسیار زیبا در هرطرف میان کرت درست می کرد. درپای این درختان که آبروان می گذشت چند نوع گل محمدی ، زرد و مشکیجه می کاشتند . از گل محمدی گلاب می گرفتند و از گل زرد د ر حلوا پزی ، خوراک پزی و تهیه دارو استفاده می کردند ، کلا گل بیهوده نمی کاشتند . چقدر مناسب است که در شهرهایی چون کرمان و کاشان که آب برای خوردن کم است ولی مقدار زیادی اب و هزینه صرف چمن کاری می شود ، اسپست می کاشتند تا هم زمین قوت بگیرد و هم خوراک دام باشد و هم خیلی زیباتر از چمن است .
یکی دیگر از نویسندگان کتابهایی راجع به ایران ، آندره گدار است که ایشان رئیس دانشکده ما و استاد من بود و حق ناشناسی است که بخواهم از او ایرادی شخصی مطرح کنم ، من از این کار خیلی پرهیز می کنم .
آنچه که درباره کارهای اندره گدار می توان گفت همکاری نزدیک مرحوم مصطفوی و مرحوم دکتر بهرامی با ایشان بوده است به طوری که معروف است در بعضی جاها زحمت اصلی کارها به عهده این دو نفر بوده است . برای نمونه بازدید از بناها و بررسی انها توسط این دو نفر انجام میشده است ، سپس کار در آثار ایران به زبان فرانسه و به عنوان کتاب « هنر ایران » به چاپ می رسیده است . ولی بعدها ایشان رنجشی پیدا کرد که بیشتر مربوط به ادامه اقامت او در ایران بود . پس از ان کمی اخلاقش تغییر کرد و مطالب تنقید آمیزی نوشت . مثلا مادام دیولافوآ را مسخره می کند و می گوید مادام اعتقاد داشته است که ایرانیها مخترع زردآلو تا موشک بوده اند ! گدار در کتابهایش اشتباهات زیادی درباره معماری ایران دارد .
درباره منابع قدیمی ایرانی ، پیشتر گفته شد که کتابهای مسالک و ممالک بی نظیری وجود دارد .همچنین درباره اصطخری و کار او بحث شد .با توجه به اینکه او راهدار بوده تمام راهها را پیاده طی کرده و دیده است . او در مسافتهای مختلف پردسنگ می گذاشته و مسافتها را تعیین می کرده است .در کتاب او به خیلی مسایل اشاره شده است از جمله فاصله آبادیها ، منزلها، لنگرها (اقامتگاهها) ، راههای بین آبادی ها و ... . با توجه به این ویژگیها و از جمله اهل فارس بودن او می توان گفت حداقل حرفهایش درباره فارس از همه معتبرتراست . او بسیار روشن فیروز آباد یا شهر گور باستانی را که درزمان اردشیر ساخته شده است ، معرفی می کند . گدار و بعضی از محققان پس از او آتشکده فیروز آباد را کاخ می دانند . در صورتی که لازمه کاخ بودن داشتن تاسیسات است که آنجا ندارد . اصطخری از آتشکده فیروز آباد و از محل نگهداری سه آتش مقدس یاد می کند . همچنین ایشان اصرار دارند که آنچه در معماری ایران به نام تربال وجود دارد از ریشه تترا پیلون است . در صورتی که این واژه ریشه در معماری محلی بیشتر نقاط ایران دارد . هنوز هم وازه تالار و تلار در بعضی محلها استفاده می شود . در زبان پهلوی از تلوار به معنای تالار استفاده می کردند . وازه قدیمی تربال به مرور زمان عوض شده و به تلوار و تالار تغییر یافته است . هنوز هم در زبان عربی به ساختمانهای بلند و آسمانخراشها تربال می گویند .
گدار عقیده دارد که طاق و تویزه مانند آنچه که در نیاسر و بعدها در معماری ایران به کار گرفته شده است مربوط به شیوه معماری گوتیک است . این بنا چگونه می تواند از زمان ساسانی باشد اما شیوه به کار رفته از زمان گوتیک باشد ؟ این بنا با تویزه های گچ و نی و با سنگ مورق تقریبا به صورت مکعب و مکعب مستطیل ساخته شده و یک بنای بسیار فوق العاده است . گنبد این بنا توسط ماکسیم سیرو که درباره او صحبت خواهم کرد تعمیر شده است . اظهار نظر گدار این است که طاق و تویزه ایرانی و افزیری که آنها داشته اند فقط برای تجسم شکل گنبد در فضا بوده و هیچگونه کار استاتیکی نمی کرده است . آن هنر در حد عالی در معماری گوتیک دیده می شود و متاسفانه این از جمله مواردی است که صحیح به نظر نمی رسد . در این مورد باید توسط پژوهشگران ما تجدید نظر شود . البته باید تعصب را به طور کلی کنار گذاشت و اگر چیزی از جای دیگر تاثیر پذیرفته است ، باید بیان کرد .هنر هنرمندان ایرانی این بوده که بدون هیچ تعصبی سعی می کردند هر چیزی را از بهترین نوع آن بردارند و آن را برساو کنند . آنها چیزهای اضافی آن را از بین می بردند و اگر چیزی کم داشت به آن اضافه می کردند و متناسب با زندگی و سلیقه ایرانی آن را تغییر می دادند . تغییراتی که با اقلیم ، سلیقه و زندگی مردم و باورهای مذهبی آنها مناسبت داشت .
به هر حال نمی توان این نکته را نادیده گرفت که او بسیار زحمت کشیده و در حد توان ، معماری ایران را معرفی کرده است .
- - - به روز رسانی شده - - -
تحقیق در معماری گذشته ایران-قسمت هفتم و پایانی
استاد بزرگوار روانشاد ماکسیم سیرو معماری ایران را بهتر از همه محققان خارجی می شناخت . او برای شناخت معماری ایران زحمات و مشقات بسیاری را متحمل شد . برای نوشتن کتاب کاروانسراهای ایران تمامی آنها را خودش اندازه گیری کرد . تعدادی از این کاروانسراها در جاهای بسیارترسناک و دور افتاده بود . او شبها را در کنار مار و عقرب و جانوران دیگر می گذراند و کار خود را انجام می داد .البته این به معنای صحیح بودن همه کارهای او نیست . برای نمونه او اصرار دارد که اتشکده ابیانه بنایی پیش از اسلام بوده است در صورتی که چنین نیست و بنا از دوره اسلامی است . هرچند که اتشکده است . او حتی سعی کرده است که چفد های جناغی را به صورت بیز درآورد که این صحیح نیست . او هر کتاب و مقاله ای را که درباره آثار و معماری ایران نوشته است ، بسیار دقیق ، محققانه خوب و با شناخت کامل است. کارهای او می تواند مورد استفاده دانشجویان و محققان ایرانی باشد . برای نمونه او جزوه ای کوچک درباره بخش باستانی مسجد جامع یزد که حالا از بین رفته است دارد . این کارفوق العاده است و خوشبختانه به طور مفصل توسط آقای کرامت الله افسر در کتابی که توسط سازمان حفاظت آثار باستانی به چاپ رسیده ، آمده است .همچنین بخشی از این مقاله درکتاب یادگارهای یزد ایرج افشار به چاپ رسیده است . سیرو ، قسمت از بین رفته مسجد جامع را که اگر وجود داشت خیلی برایمان مفید بود به دست خود اندازه گیری و بازنگاری کرده است . کار او یادگاری است برای همه ما . او همچنین مقاله ای درباره آتشکده نیاسر کاشان دارد و این بنا را او تعمیر کرده است .
بنا:
پیشتر عرض کردم که ماکسیم سیرو با تمامی خطراتی که برای او وجود داشت و با وجود مار و عقرب و ... در زمانی که وسیله ای مناسب برای حمل و نقل وجود نداشت در کاروانسراها می ماند و کار خود را انجام می داد . انتظار می رود دانشجویان و محققان جوان ما که طاقت بیشتری دارند چنین کارهایی را انجام دهند . آنها باید به مکانهای مورد مطالعه بروند ، درباره نحوه زندگی مردم در بنا ، چگونگی ساخت و بسیاری چراهای دیگر پرسش کنند . برای نمونه سوال شود که چرا در طراحی خانه ها آبریز یا مستراح را در دورترین محل قرار می دادند . آیا تعمدا این کار را می کرده اند ؟ چرا با وجود راهروها و دالانهای خیلی طولانی که می توانست جایگاه خوبی برای آبریز باشد آن را در نقطه ای دور می ساختند . آیا مخصوصا از این کار پرهیز می شده است ؟ یا سوال دیگر اینکه مکان آشپزخانه در کجای نقشه خانه قرار داشته است ؟ چرا در بیشتر خانه ها در گوشه شمال غربی قرار می گیرد ؟ هرچند که جواب سوالهای یاد شده را در جاهای مختلف گفته ام اما هنوز جای کار دارد . مثلا درباره مکام آشپزخان هدر شمال غرب ساختمان گفته اند که معمولا درتابستانها از آشپزخانه کمتر استفاده می شد و در طول روز اصولا چیز پختنی نمی خوردند و بیشتر چیزهایی مانند کشک و خیار و مانند ان می خوردند . بنابر این آشپزخانه در تابستان کمتر مطرح است و در زمستان بیشتر استفاده داشته است و چون اتاقهای زمستانی در بخش شمالی و غربی خانه قرار داشتند بنابر این این مکان مناسبترین جا برای آشپزخانه بوده است .
سوال دیگر می تواند درباره اندرونی و بیرونی خانه ها باشد . سوالهای مختلفی در این باره مطرح است . چرا راهرو پیچ خورده است ؟ معمار برای این کار خود را بسیار زحمت داده است تا راه را اینگونه پیچدار بسازد و اینکه معمار عناصر مختلفی را از بدو ورود طراحی کرده است . برای ورود به خانه ابتدا وارد کنه می شویم ( تو رفتگی سکودار) سپس داخل کریاس شده و از دو طرف یا گوشه ها به اندرونی و بیرونی می رویم ، از هیچکدام از آنها نمی توان داخل فضاها را دید . در روند تحقیق باید سوالهای زیادی از ساکنان در محل شود . اگر به داخل خانه ای می رویم باید اگر می شود حداقل در آن نوع خانه ها زندگی کرد . من نمی گویم ادای گذشتگان را د آورند اما باید حداقل ازکسانی که هنوز در این خانه ها زندگی می کنند درباره نحوهزندگی اشان در خانه ها ، کاربرد فضاها و دیگر موارد سوال کنند .
سوال دیگرمی تواند درباره بادگیرها باشد .شکا بادگیر ، جهت آن ، نوع بادهای خوب و بد در محل ، بادهایی که ریگ روان به همراه دارند و دهها سوال دیگر می تواند پاسخ داده شود . مانند آنچه درباره خانه ها گفتم درباره بادگیر نیز صحت دارد . انسان تا زیر بادگیر باغ دولت آباد ننشیند نمی فهمد مکش یعنی چه و اگر در زیر هوای کشنده زیر بادگیر ننشیند نمی فهمد بادگیر یعنی چه . سوال اینکه چرا در اردکان و یزد نوع بادگیرها با هم متفاوت است ؟ چرا در اردکان بادگیر یکطرفه داریم و در یزد بادگیر چهارطرفه ؟ اینها باید بروند و دقیقا کار را بررسی کنند و از کسانی که اطلاع دارند سوال کنند . اینطور نباشد که به محل بروند و یک نقاشی بکشند و آن را رنگ و روغن بزنند ( پیشترها ما به آن حاج آقا پسند می گفتیم ) این کارها به نظر من ارزش ندارد . بخشی از کار می تواند بازنگاری باشد . در این کارها سعی کنند از اهل محل پرسش کنند . برای نمونه درباره خانه های روستایی درباره اجزاء مختلف آن سوال شود . سوال شود که چرا کته ( فضای کوچک طاقدار در زیر سکوها ) در خانه ساخته شده است ؟ یا اینکه دلیل ساخت سکو چیست ؟ چرا تنور در این مکان قرار دارد ؟ اینها را نیز می توان با مکانهای دیگر مقایسه کرد . برای نمونه در سواد کوه تنور د رجایی سقف دار و بیرون ساختمان قرار دارد . اما در کاشان ، یزد و کرمان تنور در داخل آشپزخانه است و مکانی خاص دارد .چرا در بعضی از فضاها مانند آشپزخانه و آبریز ازسقف نور می گرفته اند و از هرنو استفاده می شده است . باید از افراد سالمندی که هنوز هستند تحقیق کنند یا خودشان به مفهوم ان برسند و علت آن را بفهمند . اگر این کارها بشود چیز مفیدی خواهد شد وگرنه بازنگاری که با بزک کردن همرا باشد وقت تلف کردن است .
پایان
علاقه مندی ها (Bookmarks)