<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
بله.من مطمئنم ک درسشونم از خیلی بچه هایی ک توی ناز و نعمت درس میخونن بهتره
<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
نيمه شب بود و غمي تازه نفس ,
ره خوابم زد و ماندم بيدار .
ريخت از پرتو لرزنده ي شمع
سايه ي دسته گلي بر ديوار .
همه گل بود ولي روح نداشت
سايه اي مضطرب و لرزان بود
چهره اي سرد و غم انگيز و سياه
گوئيا مرده ي سرگردان بود !
شمع , خاموش شد از تندي باد ,
اثر از سايه به ديوار نماند !
کس نپرسيد کجا رفت , که بود ,
که دمي چند در اينجا گذراند !
اين منم خسته درين کلبه تنگ
جسم درمانده ام از روح جداست
من اگر سايه ي خويشم , يا رب ,
روح آواره ي من کيست , کجاست ؟
فریدون مشیری
شاید ....
پدرم دستش نرسید
سقف را بپوشاند
رگبار گرسنگی
ریشه ستون خانه مان را سوزاند
و ما آواره فصل های فقر شدیم
شاید ....
شاید ....
شاید ....
شاید ....
من ندار بودم و عروسک قصه ام پرید...
دارا که باشی سارا با پای خودش
به سراغت می آیدگناه من فقیر بودنست و بس
عشق و ازدواج مثل نماز است..نیت که کردی دیگر نباید به اطراف نگاه کنی..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)