خونه خالیه قرعان بخون و از چیزی نترستنها در خانه
امروز بابا و مامان رسیدند بوشهر ، زنگ زدم خونه داییم بودند پیش بچه 1 ماهشون (اسمش زهراست ) البته همه فامیل اونجا بودند
خواهرم هم رفت همدان ، پیش به سوی دانشگاه ! زنگ زدم در حال مرتب کردن اتاق خوابشون بودند
داداشم هم که اول طلوع رفت به محل کار و تا ساعت 9 کارش طول کشید
و ما موندیم و یه خونه
خب شروع شد ، یه خونه تکونی اساسی ! برو که رفتیم ! الان همه جا مرتب و منظمه
از ساعت 9 که بلند شدیم از خواب تا ساعت 12 تو این فکر بودم که غذا برای شب چی درست کنم اخه ؟!
نتیجش این بود که ظهر پنیر نوش جان کنیم ! شب هم ماکارونی درست کردیم با سالاد ! چه کنیم دیگه نهایت ابتکارات ما بود
زنگ میزنم به مامان میگم مادرجان ، حالا می خواستی غذا درست کردن ما یاد بگیریم ( نهایت غذا نذاشتن برای ما ) آخه چرا یخچال خالیه ؟! میگه میخواستم خرید کردن هم یاد بگیریداین یعنی نهایت مستقل بودن
![]()
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)