آيتالله در كنار امور حوزه به امور اجتماعي قم نيز ميپرداخت؛ براي مردم قم بيمارستاني را تأسيس كرد كه قبلاً فاقد آن بود. آيتالله حائري در كوتاهترين زمان به عنوان بزرگترين مرجع بعد از مراجع نجف شناخته شد و ظاهراً شخصيتي غيرسياسي بوده و اصولاً تمايلي به دخالت در مسائل سياسي از خود بروز نميداد. با اينكه دورهي زندگي وي با سياسيترين دوران تاريخ تشيع، يعني حوادث مشروطيت و مسائل عراق و جنگ جهاني اول همزمان بوده است، گزارشي دربارهي فعاليت سياسي او به ما نرسيده است. آيتالله حائري در جريان نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني و مهاجرت علما به قم، هر چند از ورود علما به قم استقبال كرد و آنان را مورد تفقد قرار داد، اما در مسائل و اهداف آنها دخالت نكرد. در جريان نهي از منكر آيتالله بافقي و حركت رضاشاه به قم نيز نه تنها به حمايت از آيتالله بافقي برنخاست، بلكه به نحوي با عمل آيتالله بافقي مخالفت كرد؛ هر چند كه با وساطت او، آيتالله مجاهد بافقي از زندان آزاد شد. در جريان قانون لباس متحدالشكل، رژيم درصدد برآمد تا براي دخالت در حوزهي قم، وزارت معارف رأساً اقدام به آزمونگيري از طلاب كند، ولي آيتالله حائري در مقابل اين دخالت مستقيم ايستاد. هر چند نتوانست اصل آزمون را متوقف كند، اما موفق شد تا نمايندگانش در آزمونگيري حق دخالت و نظارت داشته باشند.
آيتالله حاج شيخ عبدالكريم حائري به محض دريافت خبرهاي كشف حجاب در 11تير ماه 1314 ش طي تلگرافي به شاه اعلام كرد: «اوضاع حاضره كه بر خلاف قوانين شرع مقدس و مذهب جعفري(ع) است، موجب نگراني داعي و عموم مسلمين است. البته بر ذات ملوكانه كه امروز حامي و عهدهدار نواميس اسلاميه هستيد حتم و لازم است كه جلوگيري فرماييد». اين تلگراف موجب عصبانيت رضاشاه ديكتاتور شد و به رئيسالوزرا دستور داد تا در پاسخ به آيتالله حائري اعلام كنند: «تلگراف حضرت مستطاب عالي به حضور مقدس اعليحضرت همايون شاهنشاهي ـ اروحنا فداه ـ مشعر بر اينكه اوضاع حاضره خلاف قوانين شرع مطهر و مذهب جعفري است، با وجود سوابق معلومه، فوقالعاده باعث تعجب و تغير خاطر مهر مظاهر گرديد و كساني را كه اين قسم افتراها ميزنند امر صادر فرمودند قانوناً تحت تعقيب درآورند. اگر نظر حضرت مستطاب عالي به اراجيف و شايعه است، عجب است كه بدون تحقيق، ترتيب اثر داده عنواناتي كه به هيچوجه شايستهي مقام مقدس ملوكانه نيست فرمودهايد».
جواب تهديدكننده و تحقيرآميز رضاشاه اعلام خطري بود كه اگر حاج شيخ ميخواست روي حرف خود بايستد بايد آمادهي دستگيري و زنداني شود، چنانكه چند روز بعد در جريان قيام گوهرشاد نشان داد كه براي اجراي ارادهي شاهانهي خود از هيچ عملي رويگردان نيست
منبع: درآمدي بر انقلاب اسلامي، روحالله حسينيان، 1388، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 124 تا 130.
علاقه مندی ها (Bookmarks)