ما سال دوم راهنمایی دوتا کلاس بودیم
همش با هم دعوا داشتیم...
اومدیم سال سوم راهنمایی فرستادمون تو یه سالن جدا گانه(جدا از دفتر معلماو بقیه کلاسا)
بخاطر اینکه سال اخر مدرسه بودیم و از لحاظ عقلی...اما...وای وای
از ابان دعوای های ما دوتا کلاس باهم شروع شد...کلاسامو روبه روی همدیگه بود...سر تخته پاک کن و...باهم دعوامون میشد...دعوا هی اوج میگرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما یه بار یه دعوای خیلییییییییییییییییییی وحشتناک کردیم.....نمیدونم سر چی؟!
اما از سر لج....در کلاسا رو محکم میبستیم ومدیر و معاون و....داشتن میومدن سمت سالن ما(همه ترسیدن و هجوم اوردن تو کلاسا) این باعث شد که در کلاس ما از لولا در بیاد و بیفته رو پای یکی از بچه هاخخخخ...منم نزدیک بود برم زیر در اما همه هجوم اوردن خود د به خود از اون لا دراومدم
بعدش کلی دعوا و...شد...دبیرا ....!!!!!!!!!!!!!!مدیر مدرسه همیشه مینالید از ما...میگفت شما الگو هستین واسه سال های پایین تر ولی...
بعد از اون اتفاق مستخدم مدرسمون از دستمون حسابییییییییییییییییییییی عصبانی بود که چرا درها رو اینجوری کردیم؟!واقعا وحشی بازی بود
کلی سرزنشمون کردن...بیشترم کلاس ما رو...ولی مقصر اصلی اون کلاس بودن که شروع کردن...اخه کلاس ما از هر لحاظ بهتر بود،اینام حرصشون میگرفت...
هه...معاون مدرسه کل بچه های کلاس ما و اون کلاسو گفت 10 ذور،دور زمین والیبال بزنیم...هرروز هرروز .....تو یه هفته تا وارد مدرسه میشدیم اول باید همگی میدویدیم...دومون قوی شده بود دیگههی تلاش میکردیم در بریم از زیرش ولی نمیشد...معاونمون تیز بود،نمیشد
دیگه از اون به بعد کلاسا جدا شد از همو هر موقع از این کارا میکردیم باید ده دورو دوباره میزدیم
یادش بخیر





اما...وای وای
خخخخ...منم نزدیک بود برم زیر در اما همه هجوم اوردن خود د به خود از اون لا دراومدم



پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)