مرسی خوب بود
احساس دوست داشتن نسبت به یک همجنس به خودی خود مذموم نیست وگرایش به زیبایی ها وجذابیت ها هم همینطور اما علت اینه بهش انحراف میگیم اینه
که اوج لذایذ و خواسته های یک مرد در یک زن وجود داره واوج لذایذ وخواسته های یک زن هم در مرد وجود داره(چه مادی وچه معنوی) -چون یه همچین مطلبی از بدهیات عقلیه اثباتش نمیکنیم-
ورابطه زناشویی خیلی فراتر از یک رابطه جنسیه که حالا چون یه چیزی شبیه اون پیداشده(اونهم در برخی موارد)حالا بیاییم جایگزینش کنیم!!!
که عواقب فاجعه انگیزی هم به دنبال خواهد داشت چه در بعد فردی چه دربعد اجتماعی
کاربر فعال سایت
همجنس گرایی غالبا برای توصیف رفتار آشکار ، گرایش جنسی و احساس هویت شخصی یا اجتماعی فرد بکار برده می شود . فرد همجنس گرا برخلاف افراد عادی از بودن با جنس مخالف
خود ، هیچ احساس تمایلی نمی کند ولی در کنار همجنس خود تمایلات خود را ابراز می کند .
در ادامه به علل روانشناختی و زیست شناختی و الگوهای رفتارجنسی و آسیب شناسیی روانی پرداخته خواهد شد .
کاربر فعال سایت
همجنس گرایی جزو دسته " جهت گیری جنسی " در لایه 2 زندگی جنسی و اختلالات جنسی می باشد .
علل روانشناختی ( نظریه روانکاوی ) :
علل رفتار همجنس گرا مبهم است . فروید همجنس گرایی را وقفه رشد روانی جنسی تلقی می کند . طبق فرضیه روان پویایی ، موقعیت های اوایل زندگی که ممکن
است به پیدایش رفتار همجنس گرا در مرد منجر شود عبارتنداز :
تثبیت و وابستگی شدید به مادر ، فقدان نقش پذیری موثر ، مهار شدن رشد مردانگی توسط والدین ، باخت در رقابت با برادران و خواهران .
فروید همجنس گرایی را بیماری روانی تلقی نکرد .
مفاهیم تازه در عوامل روانکاوی :
بعضی از روانکاوان نظریه تازه ای در تضاد با روانکاوی کلاسیک مطرح کرده اند . ریچارد ایسی تخیلات مربوط به همجنس را در بچه های 3 تا 5 ساله توصیف کرد که از افراد
همجنس گرا می توان به دست آورد و اینکه چنین تخیلاتی در همان سن روی می دهد که تخیلات دز مورد جنس مقابل در افراد غیرهمجنس روی می دهد .
کاربر فعال سایت
الگوهای رفتار جنسی :
خصوصیات رفتاری مرد یا زن های همجنس گرا همانقدر با هم متفاوت است که خصوصیات مردان و زنان غیرهمجنس گرا .
اعمال جنسی که همجنس گرایان به آن دست می زنند ، منهای محدودیت های مربوط به آناتومی همان است که بین غیرهمجنس گرایان می گذرد .
علتهای همجنس گرایی مردانه :
در اواخر دوران کودکی و اوان نوجوانی ، محتوانی خیالپردازی های مربوط به استمنا و انزال شبانه احتمالا در اکتساب جهت گیری جنسی ایفای نقش می کند .
یک نظریه اعلام می دارد که وقتی فرد به لوغ جنسی می رسد ، چنانچه اغلب افراد گروه اجتماع وی همجنس او باشند ، او به همجنس گرا شدن متمایل خواهد شد ؛ اگر
زمانی که او به بلوغ جنسیمی رسد ، اغلب آنها از جنس مخالف باشند او به دگرجنس خواهی گرایش خواهد یافت .
دوست آشنا
همجنس گرایی برمیگرده به سالها قبل وقتی که زن سالاری حکومت میکرده اول ازهمجنس گرایی واین حرفا اصلا خبری نبوده واقایون همیشه مطیع خانوم ها بودن تا اینکه اقایون بعدیه مدت فهمیدن میتونن نیاز جنسیشو بدون خانوم هاهم برطرف کنن درنتیجه همجنسگرایی روا ج پیدا کرد
البته هنوز هم این کار ادامه داره اکثر ادم هایی که اینجوری ان ادم های بدون اعتماد به نفسی هستن وهیچ هدف خاصی ندارن و.....
من چندتا از دوستام اینجورین البته مشکلات روانی خیلی زیادی پیدا کردن
زندگی بهتر ازاین نمیشه
کاربر فعال سایت
حهت گیری جنسی آشفته به دو گروه تقسیم می شود :
1 - همجنس گرایی خودپذیر
2 - همجنس گرایی خودناپذیر
همجنس گرایی خودناپذیر :
به صورت الگوی مداوم همجنس گرایی تعریف می شود که منبع پریشانی است و با میل به دستیابی یا افزای دگرجنس گرایی همراه است .
همجنس گرایی خودپذیر :
در مقابل ، منبع پریشانی نیست و ویژگی آن میل به تغییر دادن ترجیح جنسی نیست .
زمانی که همجنس گرایی خودناپذیر را با همجنس گرایی خودپذیر مقایسه می کنیم ، متوجه می شویم که اولی رنج و میل به تغییر را شامل می شود در حالیکه در
دومی اینطور نیست .
با توجه به این دسته بندی ، همجنس گرایی خودپذیر از فهرست اختلالات روانشناختی خارج می شود ، درواقع اختلال تلقی نمی شود ولی در مقابل همجنس گرایی
خودناپذیر یک مشکل جنسیمی دانیم و باید آن را درمان کرد .
درواقع مقصور این است که همجنس گرایان از جهت گیری جنسی خود راضی هستند ، علایمی از آسیب شناسی روانی را نشان نمی دهند ، و در کار ، و بازی و .. کاملا
به نحو کارآمدی عمل می کنند .
همجنس گرایان خودناپذیر ، از طرف دیگر ، از جهت گیری جنسی خود ناراضی و ناراحت هستند ، آنها افسرده ،مضطرب ، شرمنده ، معذب و تنها هستند .
آنها از مجذوبیت خود به اعضای همجنسشان احساس شرمدگی می کنند و از طرف دیگر ، از نظر جنسی توسط اعضای جنس مخالف برانگیخته نمی شوند .
کاربر فعال سایت
علم روانشناسی نقش وراثت رو در اختلالات روانی نادیده نمیگیره و در بررسی و ریشه یابی اختلالات به وراثت و عوامل زیستی هم توجه میکنه .... همانطور که برای درمان بیماریهایی
همچون اسکیزفرنییا ... ، به این مهم نیز توجه شده است .
در مورد نظرتون در مورد لوح سفید باید بیان کنم که در قرون گذشته جان لاک بیان کرد که انسان که متولده میشه ذهن وی همچون لوح سفیدی است که تجارب به آن شکل می دهند و
دیدگاه رفتارگرایی به تبع آن و نظراتش به وجود آمده و این یک بعد از نظرات روانشناختی می باشد و دیدگاههای مختلفی در علم روانشناسی وجود دارد که هریک به نوبه خود خدمت
بزرگی به جامعه بشری کرده اند .
سلام
با اینکه نظریات زیگموند فروید به خاطر بیش از حد جبر گرابودنش مورده انتقاده اما خوب از جهت پایه گذاری روان کاوی وپیشتاز بودن در خیلی از مباحث واز همه مهمتر گستردگی بیش از حد حیطه روان مورد توجه
اما در مورد ایسی که به ریشه های تخیلات کودکانه در سن 3تا5 سالگی اشاره کرده (خیلی زود نیست؟!!!)
مسلما برای بررسی یه پدیده تمام عاملهای که موثره رو در نظر میگیره وبه تبیین جایگاهشون هم میپردازه (اگر غیر از این باشه تحقیقات ناقصه)
اما سوال همینجاست که نقش وراثت عامل اصلی و پویاست؟؟
حالا اگر بگیم تأثیرش هم خیلی زیاده چه طوری میشه تغییرش داد وراثت رو؟؟
خوب این مطلب اگر در ذات شخص نهادینه بشه و جزء طبیعتش باشه پس چرا بهش گفته میشه اختلال که بعده ها بخواند دنبال درمانش هم باشند؟؟شاید در مقایسه با اکثریت افرادیه که این مطلب تو وراثتشون نیست!!!
پس چرا درمان شه دیگه مثل اینه که یه کسی از ورزشی که دیگران دوستش دارن خوشش نیاد باید بگیم که حتما باید درمان شه!!
خیلی راحت میشه آزمایشی ترتیب داد فرزندی متولد از پدر مادری با همون خصوصیات (همجنسگرا)در نظر بگیریم که در خانواده ای در سطح عالی و نامبروان قرارش بدیم و هیچکس حتی خانواده ای که او را پذیرفته اند از نسب اون خبر نداشته باشند حالا نتیجه چیه؟؟!!
ویرایش توسط مولای شیرازی : 20th September 2013 در ساعت 03:49 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)