سلام به دوست بزرگوار و عزیز و مهربانم aty.a
و سپاس فراوان
برای قلبی که بعد از تلاوت آیات زیباش به حکمت چیزی رسید و پیامی دریافت کرد که دل لرزید و اشک ها بی اختیار جاری شدند و قلبم اینگونه نگاشت:
به نام خداوند رحمت گر و مهربانترین مهربانان
وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه شما را از فرعونيان نجات داديم كه شما را سختشكنجه مىكردند پسرانتان را مىكشتند و زنانتان را زنده باقى مىگذاشتند و در اين براى شما آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود (۱۴۱)
پروردگارم
پروردگار خوبم
ای وجود پاک
از آفاق تا افلاک
"تو" فرمان صبر میدهی و من غفلت میکنم!!
"تو" خوب میدانی که در پس هر مشکلی آسانیست
و من بی وقفه اشکال بر "تو" میگیرم که : "ای خدای مهربان چرا مرا ...؟!!"
شرمسارم
از روی بزرگواری و عظمتی که در برابرش بی اختیار سر تسلیمم را فرود می آورد
باشد !
صبر خواهم کرد..
تا زمانی که اجابتم کنی..
و تا آن زمان که روانه ی
پابوس ضریح طلایی یکی از عزیز شدگان تو شوم
در آن بی انتهای زیبا
با "تو" خواهم گفت تمامی اسرار درونم را "اگر چه تو شنوای دانایی"
سپاسگذارم و "تو" را شکر میگویم
زیر فواره ی نعمت
پر از امواج بارونم
هزاران شکر که "تو" هستی
خدایا از "تو" ممنونم







به نام خداوند رحمت گر و مهربانترین مهربانان
شرمسارم


پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)