در تلگرافی که نقل می کنند و نویسندگان می نویسند آمده است:
حجت الاسلام بهبهانی، طباطبائی، تلگراف ثانی و اصل، نوری چون مخل آسایش و مفسد است تصرفش در امور حرام است.(محمد حسین نجل میرزا خلیل، محمد کاظم خراسانی، عبدالله مازندرانی) و از سوی دیگر نقل کرده اند که شیخ نیز در جهت مقابله، چنین گفته است:شیخ فضل الله تکفیر کرده است حجج اسلامیه عتبات عالیات را واز جناب حاج میرزا حسین و جناب آخوند ملاکاظم و آقای شیخ عبدالله مازندرانی بد می گوید و آنها را تکفیر کرده است
دلایل جعلی بودن این تلگراف و آن ادعاها بسیار واضح است چون:
۱- سازنده ی تلگراف آن قدر بی سواد بوده که نمی دانسته در خطاب به دو تن از علما عنوان حجت الاسلام، نادرست است.۲- اعلام “تصرفش در امور حرام” درباره ی یک مجتهدی که از نظر علمی همطراز آنهاست نافذ نیست و مشکل را حل نمی کند.۳- اگر چنین چیزی صحت داشت، انگلستان و هوادارانش آن چنان طبل رسوایی شیخ را به صدا در می آوردند که صدایش تمام عالم را پر می کرد.۴- اگر این تلگراف از سوی علمای نجف صادر شده بود، بی تردید سید کاظم یزدی که اعلم علمای آن روز نجف بود و موضع همسانی با شیخ داشت در برابر آن سکوت نمی کرد و واکنش تندی از خود نشان می داد.۵- علمای اسلامی وارسته تر از آن هستند که از روی مخالفت یا موافقت با مشروطه یکدیگر را تکفیر کنند.در جریان مشروطه علمای ایران و نجف چه آنان که در راه برقراری مشروطه تا آخرین نفس ایستادند و چه آنان که در برابر قانونگذاری مجلس شورای ملی به مخالفت برخاستند و شعار مشروطه ی مشروعه را سر دادند و چه آنان که از آغاز، نسبت به این حرکت روی خوش نشان ندادند، همگی یک هدف را دنبال می کردند و آن برقراری عدالت و قانون در چارچوب قوانین اسلامی بود، اما برخی از آنان چون شیخ فضل الله به سبب تیزهوشی و ژرف نگری ویژه ی خود زود دریافتند که دست های مرموز نامرئی در راه ریشه کن ساختن اسلام و کنار زدن عالمان اسلامی به کار افتاده است و علمای ما اگر چنانچه از یک حکومت جور حمایت کنند در واقع پیشگیری از خطر کفر و الحاد که نابود کننده ی اسلام است، می کنند.به طور مثال شیخ فضل الله در حضور محمدعلی شاه، درست در شرایطی که مجلس به توپ بسته شده و مشروطه خواهان سرکوب شده اند و مردم کوچه و بازار به مشروطه بد می گفتند و به خیال شاه، مشروطه در باغشاه ذبح شده است، می گوید:
“مشروطه خوب لفظی است، شاه دستخط مشروطیت را دادند، شاه مرحوم دستخط داده اند، مشروطه باید باشد ولی مشروطه ی مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.”
به هر حال ایستادگی شیخ تا پای چوبه ی دار و شهادتش، گویای بسیاری از ابهامات و یاوه سرایی های مخالفین وی به اصطلاح روشنفکران مترقی است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)